P

P14🦋




-فسقلی
& ـــــــــــ
-تو با داداشی قهری ؟
& ـــــــــــ
-جواب داداشو نمیدی؟
& ــــــــــ
-(در حالت خوابیده آروم بلندش می‌کنه و میگیرتش تو بغلش) فندوق خوابی؟
&(خودشو میزنه به خواب)
-من که می‌دونم تو بیداری نمی‌خوای با داداشی حرف بزنی...هوم؟(لپشو نوازش می‌کنه)
&(همچنان خودشو میزنم به خواب)
-ببخشید داداشی نمی‌خواستم سرت داد بزنم من فقط نگرانتم میترسم بدنت ضعیف بشه واسه همین داد زدم اگه ناراحت شدی ببخشید
&(هیچی نمیگه)
-عه رائونم نمی‌خوای آشتی کنی آخه دلت میاد با من قهر باشی.....رائون جدی جدی قهری رائون جونم داداشی ببخشید عزیزم فندوقم ببخشید....رائون تروخدا یه چیزی بگو(ترسیده و بغض)
& داداش (چشماشو آروم باز می‌کنه و از بغلش میاد بیرون و نگران بهش نگاه می‌کنه)
-رائون ببخشید داداشی من معذرت می‌خوام واقعا نمی‌خواستم دلتو بشکونم ببخشید
& اشکالی نداره
-هوف اخه چرا سرت داد زدم (سرشو با دستاش میگیره)
&(آروم می‌ره جلوش و دستاشو میگیره ) داداش کافیه دیگه من بخشیدمتون
-ببخشید
&بسه دیگه
-یعنی منو میبخشی؟
&اوهم
-(محکم بغلش می‌کنه)مرسی فرشته کوچولوم
&داداش داداش له شدم
-معذرت میخوام خوشگلم
&حالا بخوابیم؟
-البته بیا بغلم بخوابیم
&چشم(می‌ره تو بغلش)
-گلم چشماتو ببند بخواب
&باشه(بیشتر خودشو تو بغلش جا می‌کنه و چشماشو می‌بنده و آروم آورم می‌خوابه)
-(با نوازش رائون خوابش می‌بره )





ادامه دارد.‌..
دیدگاه ها (۱۱)

P15🦋(صبح ساعت پنج صبح)ویو نامی:با نسیم ملایمی که از پنجره می...

P16🦋ویو نامجون:صبح ساعت هفت بیدار شدم و دیدم که رائون خیلی خ...

P13🦋(صدای زنگ در)-غذاهارو آوردن من میرم درو باز کنم&باشه-خوب...

P12🦋- فرشته کوچولوم &بله-خوابت میاد ؟&نه-واسه اینه که زیاد خ...

part13🦋-نارا&جانم-میشه بیای تو بغلم بخوابی؟&برای چی-همینطوری...

منم هی مجبورم بیام اینجا بگم ملت قبلاااااانم توضیح دادم !!ول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط