ℳℴℴ𝓃ℓ𝒾ℊℎ𝓉
آسمون کویر مملو از ستاره بود.میلیارد ها ستاره آسمون شب رو آذین بسته بودن پیکر کوچیک دختر توی بغل مردش آروم گرفته بود و باهم دیگه ستاره ها رو میشمردن شب بی نظیری بود ماسه های داغ آسمون نورانی و سکوت بکر کویر همه و همه باعث احساس شگفت انگیزی بودن که توی هوا جاری بود پسر موهای دخترکش رو نوازش میکرد وبا صدای بهشتی ش براش آهنگ مورد علاقه ش رو میخوند
I wanna be yours
Secrets I have held in my heart
Are harder to hide than I thought
Baby I just Wana be yours
I wanna be yours
I wanna be yours
I wanna be yours
ا.ت:جین!
جین:جونم؟
ا.ت:ستاره دنباله دار!
جین:آره...یدونه هم اونوره
ا.ت:یکی دیگه!
جین:ستاره که راحته!اگه زرنگی ماه رو پیدا کن!
ا.ت:ماه که پیدا کردن نمیخواد.من حالا تو بغلشم!
جین:ای بچه پررو!دلبری میکنی؟
ا.ت:نیازی ندارم.دلت مال خودمه
جین:البته!
ا.ت:یادته با ستاره ها قصه میگفتی جینا؟
جین:آره....خیلی وقت پیش بود!یه دختر کوچولو کنارم رو چمنا مینشست تا براش قصه تعریف کنم.نور ماه موهای گیس شده قشنگش رو روشن میکرد و به صورت عین فرشته ش میتابید دختر چشماشو میبست و هرچی میگفتم رو تجسم میکرد.من هیچوقت قصه گوی خوبی نبودم ا.تی!باور تو بهم باعث میشد بخوام بهترین قصه ها رو سر هم کنم تمام تلاشمو میکردم تا متحیرت کنم و تو هر دفعه با چشمای فوق العاده ت بهم خیره میشدی و میگفتی عالی بود شکسپیر!میخواستم شگفت زده ت کنم اما تو منو شگفت زده میکردی!
ا.ت:ولی واقعا عالی بود!داستانات عالی بودن
جین:من از ستاره ها الهام گرفتم...اول از ستاره ها بعد از تو.وقتی تورو دیدم ستاره ها فراموشم شدن.ستاره من تویی!منبع الهامم
ا.ت:رمانتیک شدی مستر کیم!
جین:تو باعثشی!تو باعث میشی اینجوری حرف بزنم
ا.ت:خوشم میاد!بگو.ادامه بده.
جین:من ناقص بودم.پسری که حتی اعتماد به نفس کافی واسه کنفرانس دادن رو نداشت.ولی بودن با تو....صحبت باهات و دیدنت،باعث شدن خودمو پیدا کنم.یاد بگیرم که با ارزشم وکافی م.تو همیشه الهام بخش من بودی کسی که تو سختی ها پستی بلندی ها عوض نشد خسته نشد قوی موند و فوق العاده بود.
تمام من.هیچوقت فکر نمیکردم انقدر عاشق یکی بشم!
با تو غیرممکن ممکنه ا.ت!تو باشی همه چی ممکنه!
ا.ت:خب...اشکمو درآوردی!
جین:*بغلش میکنه*ا.تی اگه من ماهم تو زمینمی من دورت میگردم و مراقبتم!زمین من!خونه م.عبادتگاهم!همه چیزم!هرچی که دارم
ا.ت:منم دوست دارم.خیلی خیلی!
جین:نه بیشتر از من.بیا برگردیم هتل!خیلی دیر وقته
ا.ت:نمیشه همین جا بخوابیم؟هوا خیلی خوبه.
جین:اما ا.ت اینجا واسه خواب مناسب نیست.عقرب و مار رو هم که اگه درنظر نگیریم صبح که بشه آفتاب آتیشمون میزنه.مطمئن باشه که دلت نمیخواد تب خورشید کل تعطیلاتت رو خراب کنه
ا.ت:باشه.پس بریم
جین:ولی فکر کنم اگه بخوای بتونیم یکم بیشتر بمونیم!
ا.ت:هورااا...خب کدومش؟آهنگ میخونی یا قصه میگی؟
جین:مردم زن گرفتن منم زن گرفتم!نینی کوچولو
ا.ت:نینی خودتی!
جین:خب...فکر کنم اگه قلقلکت بدم نظرت عوض شه
ببینین کی برگشته؟
I wanna be yours
Secrets I have held in my heart
Are harder to hide than I thought
Baby I just Wana be yours
I wanna be yours
I wanna be yours
I wanna be yours
ا.ت:جین!
جین:جونم؟
ا.ت:ستاره دنباله دار!
جین:آره...یدونه هم اونوره
ا.ت:یکی دیگه!
جین:ستاره که راحته!اگه زرنگی ماه رو پیدا کن!
ا.ت:ماه که پیدا کردن نمیخواد.من حالا تو بغلشم!
جین:ای بچه پررو!دلبری میکنی؟
ا.ت:نیازی ندارم.دلت مال خودمه
جین:البته!
ا.ت:یادته با ستاره ها قصه میگفتی جینا؟
جین:آره....خیلی وقت پیش بود!یه دختر کوچولو کنارم رو چمنا مینشست تا براش قصه تعریف کنم.نور ماه موهای گیس شده قشنگش رو روشن میکرد و به صورت عین فرشته ش میتابید دختر چشماشو میبست و هرچی میگفتم رو تجسم میکرد.من هیچوقت قصه گوی خوبی نبودم ا.تی!باور تو بهم باعث میشد بخوام بهترین قصه ها رو سر هم کنم تمام تلاشمو میکردم تا متحیرت کنم و تو هر دفعه با چشمای فوق العاده ت بهم خیره میشدی و میگفتی عالی بود شکسپیر!میخواستم شگفت زده ت کنم اما تو منو شگفت زده میکردی!
ا.ت:ولی واقعا عالی بود!داستانات عالی بودن
جین:من از ستاره ها الهام گرفتم...اول از ستاره ها بعد از تو.وقتی تورو دیدم ستاره ها فراموشم شدن.ستاره من تویی!منبع الهامم
ا.ت:رمانتیک شدی مستر کیم!
جین:تو باعثشی!تو باعث میشی اینجوری حرف بزنم
ا.ت:خوشم میاد!بگو.ادامه بده.
جین:من ناقص بودم.پسری که حتی اعتماد به نفس کافی واسه کنفرانس دادن رو نداشت.ولی بودن با تو....صحبت باهات و دیدنت،باعث شدن خودمو پیدا کنم.یاد بگیرم که با ارزشم وکافی م.تو همیشه الهام بخش من بودی کسی که تو سختی ها پستی بلندی ها عوض نشد خسته نشد قوی موند و فوق العاده بود.
تمام من.هیچوقت فکر نمیکردم انقدر عاشق یکی بشم!
با تو غیرممکن ممکنه ا.ت!تو باشی همه چی ممکنه!
ا.ت:خب...اشکمو درآوردی!
جین:*بغلش میکنه*ا.تی اگه من ماهم تو زمینمی من دورت میگردم و مراقبتم!زمین من!خونه م.عبادتگاهم!همه چیزم!هرچی که دارم
ا.ت:منم دوست دارم.خیلی خیلی!
جین:نه بیشتر از من.بیا برگردیم هتل!خیلی دیر وقته
ا.ت:نمیشه همین جا بخوابیم؟هوا خیلی خوبه.
جین:اما ا.ت اینجا واسه خواب مناسب نیست.عقرب و مار رو هم که اگه درنظر نگیریم صبح که بشه آفتاب آتیشمون میزنه.مطمئن باشه که دلت نمیخواد تب خورشید کل تعطیلاتت رو خراب کنه
ا.ت:باشه.پس بریم
جین:ولی فکر کنم اگه بخوای بتونیم یکم بیشتر بمونیم!
ا.ت:هورااا...خب کدومش؟آهنگ میخونی یا قصه میگی؟
جین:مردم زن گرفتن منم زن گرفتم!نینی کوچولو
ا.ت:نینی خودتی!
جین:خب...فکر کنم اگه قلقلکت بدم نظرت عوض شه
ببینین کی برگشته؟
۲.۶k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.