نوازشی بر شانه های خسته ام

نوازشی بر شانه های خسته ام،،،،

نوبت ما هم می‌شود...
روزی که لبخندهایمان از ته دل باشد،
نه برای دلداری دیگران،
بلکه از سر آرامش خودمان.
خدا به وقتش...
همه چیز را جبران می‌کند،
اشک‌هایی که پنهانی ریختیم،
حرف‌هایی که در گلو ماند،
و دلتنگی‌هایی که شب‌به‌شب بوسه بر دل زدند...
روزی می‌رسد...
که بگوییم:
"دیدی؟
خدا هیچ‌وقت دیر نمی‌رسد...
فقط به موقع می‌رسد."
🛞🛞🛞
دیدگاه ها (۰)

ایستاده ام در باد جایی در زندگی‌ام،می‌ایستم...نه از خستگی،نه...

شما که غریبه نیستینآدم یه وقتایی میخنده، راه میره، حرف می‌زن...

در ایستگاهی بی نام نشسته ام؛نه مسافر قطاریم، نه مقصد کسی.فقط...

زندگی بعضی ها مون به دو نیمه تقسیم میشه ؛نیمه‌ای که در آن ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط