وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
پارت ششم
ویو ا.ت
@خب میدونی خاله مامان من هیچوقت باهام بازی نکرد همیشه وقتی بابام. نبود منو میزد و کلی دعوام میکرد
+....
داشتیم حرف میزدیم که نامجون لینا رو صدا کرد
_لینا قربونت برم بیا پیش بابایی
+برو عزیزم
لینا رفت پیش نامجون و منم رفتم پایین آب بخورم
_لینا بریم شهربازی؟!
@اره آره ...بابا جونم
_هومم ؟!
@خاله ا.ت هم بیاد باهامون
+عاا نه قربونت برم من کار دارم
_چیکار داری؟!
+به تو ...یعنی خب شرکت کار دارم طراحی ها مونده
_خب دیدی لینا خاله ا.ت کار داره
@خاله تروخدا بیا دیگه
+... باشه عزیزم میام
رفتم حاظر شدم و با لینا سوار ماشین شدیم
ویو شهربازی
همه وسایل رو سوار شده بودیم کم کم شب شده بود من و نامجون مثل غریبه ها رو صندلی نشسته بودیم و لینا داشت بازی میکرد
که تلفنم زنگ خورد
+الو سلام بفرمایید ...عا جیمین تویی
#اره خوبی چطور شوهرت
+جیمین ببند هیچی نشستم تو چیکار میکنی کار های شرکت. و کردی
#اره فقط مونده امضا که فردا باید بری شکرت انجام بدی
+فردا خب چند تا قرار داد هست
#بیست و سه یا چهار تایی هست
+اوو ...باشه فردا میرم شرکت بعد هم به تو وکالت میدم با امضا های تو هم کار راه بیافته
#باشه بای +بای
_ا.ت لینا نیست
+چیی؟!
سرم رو بالا آوردم دیدم واقعا نیست با نامجون سریع رفتیم دنبالش هر کس یه جا دنبالش میگشت
رفتم بیرون شهربازی که دیدم لینا داره میره داخل خیابان
+نهه لینااا
سریع دویدم که یکدفعه ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#FAKE
پارت ششم
ویو ا.ت
@خب میدونی خاله مامان من هیچوقت باهام بازی نکرد همیشه وقتی بابام. نبود منو میزد و کلی دعوام میکرد
+....
داشتیم حرف میزدیم که نامجون لینا رو صدا کرد
_لینا قربونت برم بیا پیش بابایی
+برو عزیزم
لینا رفت پیش نامجون و منم رفتم پایین آب بخورم
_لینا بریم شهربازی؟!
@اره آره ...بابا جونم
_هومم ؟!
@خاله ا.ت هم بیاد باهامون
+عاا نه قربونت برم من کار دارم
_چیکار داری؟!
+به تو ...یعنی خب شرکت کار دارم طراحی ها مونده
_خب دیدی لینا خاله ا.ت کار داره
@خاله تروخدا بیا دیگه
+... باشه عزیزم میام
رفتم حاظر شدم و با لینا سوار ماشین شدیم
ویو شهربازی
همه وسایل رو سوار شده بودیم کم کم شب شده بود من و نامجون مثل غریبه ها رو صندلی نشسته بودیم و لینا داشت بازی میکرد
که تلفنم زنگ خورد
+الو سلام بفرمایید ...عا جیمین تویی
#اره خوبی چطور شوهرت
+جیمین ببند هیچی نشستم تو چیکار میکنی کار های شرکت. و کردی
#اره فقط مونده امضا که فردا باید بری شکرت انجام بدی
+فردا خب چند تا قرار داد هست
#بیست و سه یا چهار تایی هست
+اوو ...باشه فردا میرم شرکت بعد هم به تو وکالت میدم با امضا های تو هم کار راه بیافته
#باشه بای +بای
_ا.ت لینا نیست
+چیی؟!
سرم رو بالا آوردم دیدم واقعا نیست با نامجون سریع رفتیم دنبالش هر کس یه جا دنبالش میگشت
رفتم بیرون شهربازی که دیدم لینا داره میره داخل خیابان
+نهه لینااا
سریع دویدم که یکدفعه ...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#FAKE
۶.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.