love or friend
love or friend
part29
شب
تهیونگ
تهیونگ: اینروزا خیلی حواسم هست دور ا/ت میگردیا
گووان: به تو چه دوس دخترت که نیست
تهیونگ: تو که دوستمی چرا باید با دوس دختر قبلیم بگردی
گووان: ا/ت دوست منه هر اسمی بخوای روش بزار برام مهم نیست
تهیونگ: چی؟ دوستته از کی دوستت شده حتما این دوستی قراره به چیز دیگه ای تبدیل بشه
گووان: حواست باشه چی میگی و اینکه اینقدر سمت ا/ت نرو
تهیونگ: چی سمتش نرم چرا نرم دوسدارم میخوام با استفاده از میرا ازش انتقام بگیرم
گووان: چی انتقام بگیری چرا؟
تهیونگ: خودت خوب میدونی
گووان: داری با قلب دوتا دختر بازی میکنی
تهیونگ: من کاری به میرا ندارم میرا خودش همینجوری با چند پسر هست فک میکنه من نمیدونم و ا/ت که خودش با قلب من بازی کرد منم میخوام انتقام بگیرم
گووان: ا/ت بیماری قلبی داره مگه اونروز که باهم کات کردین چی بهش گفتی که دچار شک قلبی شده بود و الان بیماری قلبی داره امروز هم باز قلبش درد گرفت
تهیونگ: چی ا/ت مشکل قلبی داره
گووان: اره
تهیونگ: حالش چطوره؟
گووان: اگه نگرانشی از این نقشه های مسخره دست بکش
تهیونگ: میخوام برم پیش ا/ت
گووان: نرو او وقتی تورو ببینه دچار این شک قلبی میشه پس باز وارد زندگیش نشو
تهیونگ: من کاری دیگه به ا/ت ندارم
یک هفته بعد
ترم دانشگام تموم شده بود نمیخواستم دیگه ادامه بدم ولی خوبیش اینه که میرا خودش رفت و تهیونگ هم فارغ التحصیل شد دیگه همو نمیبینم صدای درو شنیدم رفتم درو باز کردم سوهیون بود
سوهیون: ا/ت
همین که دیدمش با گریه پریدم تو بغلش
#فیک
#سناریو
part29
شب
تهیونگ
تهیونگ: اینروزا خیلی حواسم هست دور ا/ت میگردیا
گووان: به تو چه دوس دخترت که نیست
تهیونگ: تو که دوستمی چرا باید با دوس دختر قبلیم بگردی
گووان: ا/ت دوست منه هر اسمی بخوای روش بزار برام مهم نیست
تهیونگ: چی؟ دوستته از کی دوستت شده حتما این دوستی قراره به چیز دیگه ای تبدیل بشه
گووان: حواست باشه چی میگی و اینکه اینقدر سمت ا/ت نرو
تهیونگ: چی سمتش نرم چرا نرم دوسدارم میخوام با استفاده از میرا ازش انتقام بگیرم
گووان: چی انتقام بگیری چرا؟
تهیونگ: خودت خوب میدونی
گووان: داری با قلب دوتا دختر بازی میکنی
تهیونگ: من کاری به میرا ندارم میرا خودش همینجوری با چند پسر هست فک میکنه من نمیدونم و ا/ت که خودش با قلب من بازی کرد منم میخوام انتقام بگیرم
گووان: ا/ت بیماری قلبی داره مگه اونروز که باهم کات کردین چی بهش گفتی که دچار شک قلبی شده بود و الان بیماری قلبی داره امروز هم باز قلبش درد گرفت
تهیونگ: چی ا/ت مشکل قلبی داره
گووان: اره
تهیونگ: حالش چطوره؟
گووان: اگه نگرانشی از این نقشه های مسخره دست بکش
تهیونگ: میخوام برم پیش ا/ت
گووان: نرو او وقتی تورو ببینه دچار این شک قلبی میشه پس باز وارد زندگیش نشو
تهیونگ: من کاری دیگه به ا/ت ندارم
یک هفته بعد
ترم دانشگام تموم شده بود نمیخواستم دیگه ادامه بدم ولی خوبیش اینه که میرا خودش رفت و تهیونگ هم فارغ التحصیل شد دیگه همو نمیبینم صدای درو شنیدم رفتم درو باز کردم سوهیون بود
سوهیون: ا/ت
همین که دیدمش با گریه پریدم تو بغلش
#فیک
#سناریو
۲۳.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.