p⁷
_اوپا......یعنی من الان دیگه دختر نیستم.......یعنی من جن*دم*گریه*
+نه خوشگلم دور از جون
_هققق منو ببر خونه هق
+یونگی رفته با دکتر حرف بزنه الان میاد
یونگی:خانم کوچولو بهتری
_هققققققققققق نه
یونگی:چرا جوجه
_من الان یه جن*دم هقققق مگه نه*رو به یونگی*
یونگی: نخیر کی گفته؟؟؟نکنه جونگ کوک گفته بزنم ناقصش کنم
_هق نه.......من میخوام برم خونه
یونگی:اها خوب شد گفتی پاشو بریم
_فکر نکنم بتونم راه برم
ویو میونجی
یونگی رفت که ات رو کول کنه و همون موقع در باز شد و چند تا مامور پلیس اومدن تو
(علامت شون%~)
~اقای جئون از کلانتری اومدیم برای جمع اوری مدارک
+خب بفرمایید
~خانم جئون قیافه کسانی که این کارو کردن یادتونه؟؟؟؟
_آ....اره یـ.....یکش بابام بود.....یکیش اکسم......یکشم....همـ.....همین بود*اشاره به اون یکی پلیسه*
%همش چنرنده
~تو گذارشتون گفته شده که چهار نفر بودن
_یکیش هم.....دوست پدرم بود
~اسم کسایی که گفتید رو میدونید
_چوی سوهیون.......جئون ته ها*باباش*......لی کیمین*دوست باباش*.......با همین یارو*از ترس دست و پاهاش میلرزه*
~خیلی خب......با ازمایش معلوم میشه کی دروغ میگه
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.