پارت
پارت۷
فصل دوم
توی چندروزی که جونگکوک رفته بود تهیونگ خیلی جین ائه رو اذیت میکرد به هرحال داشت یواشکی انتقام میگرفت اونم از طریق نقطه ضعف جونگکوک
روی گردنش حسابی کیس//مارک میذاشت و کلی اذیتش میکرد
جین ائه مطمئن بود که تهیونگ این برنامه هارو براش داره اون حسابی میترسید چون تهیونگ میتونست هر کاری کنه
تهیونگ جین ائه رو به خانواده ای که بزرگش کرده بود و خانواده واقعیش تهدید میکرد و جین ائه هم کاری نمیتونست کنه و فقط باید هرچی میگفت و میپذیرفت
پدر خونده جین ائه توی کارش به مشکل خورده بود و داشت برشکست میشد
تهیونگ بزرگترین سهام دار و شریک پدر خونده جین ائه بود پس جین ائه رو مجبور میکرد که هرکاری میگه انجام بده تا شرکت پدرش و نابود نکنه
اون حسابی جین ائه رو همه جوره اذیت میکرد
تهیونگ دوست دختر داشت ولی علاقه ای به دوست دخترش نداشت
دوست دخترش ای شن به کره برگشته بود و الان فقط و فقط جین ائه و تهیونگ توی خونه بودن
جین ائه:میشه بس کنی
تهیونگ:نه
جین ائه:خواهش میکنم اینکارا رو نکن
تهیونگ:اتفاقا بدترش و الان سرت میارم بالاخره که فقط ما دوتاییم
جین ائه:بس کن لطفا
تهیونگ عصبی شده بود
و بالاخره کاره خودشو کرد و مهم ترین چیز جین ائه رو ازش گرفت
و به حال خودش رهاش کرد
جین ائه بزور لباساشو پوشید و سینه خیز بدون اینکه تهیونگ بفهمه از خونه بیرون رفت
همین طور سینه خیز میرفت و بدنش زخم میشد که یه دختری به کمکش اومد
...............
فصل دوم
توی چندروزی که جونگکوک رفته بود تهیونگ خیلی جین ائه رو اذیت میکرد به هرحال داشت یواشکی انتقام میگرفت اونم از طریق نقطه ضعف جونگکوک
روی گردنش حسابی کیس//مارک میذاشت و کلی اذیتش میکرد
جین ائه مطمئن بود که تهیونگ این برنامه هارو براش داره اون حسابی میترسید چون تهیونگ میتونست هر کاری کنه
تهیونگ جین ائه رو به خانواده ای که بزرگش کرده بود و خانواده واقعیش تهدید میکرد و جین ائه هم کاری نمیتونست کنه و فقط باید هرچی میگفت و میپذیرفت
پدر خونده جین ائه توی کارش به مشکل خورده بود و داشت برشکست میشد
تهیونگ بزرگترین سهام دار و شریک پدر خونده جین ائه بود پس جین ائه رو مجبور میکرد که هرکاری میگه انجام بده تا شرکت پدرش و نابود نکنه
اون حسابی جین ائه رو همه جوره اذیت میکرد
تهیونگ دوست دختر داشت ولی علاقه ای به دوست دخترش نداشت
دوست دخترش ای شن به کره برگشته بود و الان فقط و فقط جین ائه و تهیونگ توی خونه بودن
جین ائه:میشه بس کنی
تهیونگ:نه
جین ائه:خواهش میکنم اینکارا رو نکن
تهیونگ:اتفاقا بدترش و الان سرت میارم بالاخره که فقط ما دوتاییم
جین ائه:بس کن لطفا
تهیونگ عصبی شده بود
و بالاخره کاره خودشو کرد و مهم ترین چیز جین ائه رو ازش گرفت
و به حال خودش رهاش کرد
جین ائه بزور لباساشو پوشید و سینه خیز بدون اینکه تهیونگ بفهمه از خونه بیرون رفت
همین طور سینه خیز میرفت و بدنش زخم میشد که یه دختری به کمکش اومد
...............
- ۵.۳k
- ۲۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط