مافیای سرد
پارت ۱۲
اون یه دیوونست بعد چند دقیقه یه خانم تقریبا مسن اومد و گفت
اجوما :سلام دخترم من اجوما هستم بیا کمکت کنم بریم حمام( مهربون )
+سلام منم ات هستم
رفتم سمت در و رفتم حمام و به زور خودمو شستم و رفتم پایین... وای عجب عمارت بزرگی داره پسر مایه داره رفتم پیش اجوما
اجوما : خب دخترم اینجا یه سری قوانین داره که اگه زیر پاشون بزاری تنبیه میشی
۱ باید جئون جونگ کوک رو ارباب صدا بزنی
۲ هرچی ارباب گفت باید بگی چشم
۳ روی حرف ارباب حرف نمی زنی
۴ باید لباس مخصوص بپوشی
خب حالا برو و پله هارو تمیز کن
+ چشم
رفتم سمت پله ها یا خداااااا باید این پله هارو تمیز کنم
رفتم و شروع کردم به تمیز کردن که یهو در خونه زده شد
اجوما: دخترم برو در رو باز کن
رفتم در رو باز کردم دیدم یه دختر اومد تو و گفت
( علامت جیسو • )
• آه باز ددی یه هر.زه رو آورده
با این حرفش یاد اون اتفاق افتادم و بغضم گرفت
- چه خبره
• عههه ددی جونم میدونستی هفته دیگه ما با هم ازدواج میکنیم ( لوس و عشوه )
یهو ..... ادامه دارد 😂
شرط : ۴ تا لایک 🎄 ۴ کامنت🎀
اون یه دیوونست بعد چند دقیقه یه خانم تقریبا مسن اومد و گفت
اجوما :سلام دخترم من اجوما هستم بیا کمکت کنم بریم حمام( مهربون )
+سلام منم ات هستم
رفتم سمت در و رفتم حمام و به زور خودمو شستم و رفتم پایین... وای عجب عمارت بزرگی داره پسر مایه داره رفتم پیش اجوما
اجوما : خب دخترم اینجا یه سری قوانین داره که اگه زیر پاشون بزاری تنبیه میشی
۱ باید جئون جونگ کوک رو ارباب صدا بزنی
۲ هرچی ارباب گفت باید بگی چشم
۳ روی حرف ارباب حرف نمی زنی
۴ باید لباس مخصوص بپوشی
خب حالا برو و پله هارو تمیز کن
+ چشم
رفتم سمت پله ها یا خداااااا باید این پله هارو تمیز کنم
رفتم و شروع کردم به تمیز کردن که یهو در خونه زده شد
اجوما: دخترم برو در رو باز کن
رفتم در رو باز کردم دیدم یه دختر اومد تو و گفت
( علامت جیسو • )
• آه باز ددی یه هر.زه رو آورده
با این حرفش یاد اون اتفاق افتادم و بغضم گرفت
- چه خبره
• عههه ددی جونم میدونستی هفته دیگه ما با هم ازدواج میکنیم ( لوس و عشوه )
یهو ..... ادامه دارد 😂
شرط : ۴ تا لایک 🎄 ۴ کامنت🎀
۷۰۵
۱۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.