عکاس عشق
#عکاس_عشق
#پارت5
ویو شوگا
داشتم حموم میکردم ک با جین بریم بیرون ک جین با داد و هوار اومد تو اتاقم(جین_ شوگا+
_بیا بیرووون دیگه الان دیر میشه
+باشه الان میام بیرون تو برو منم میام
_امکان نداره برم تا تو باز ب یه ور دیگه جیم بزنی پایین دم در منتظرتم زود بیا پایین دیر میشه
هوفی کشیدم و بعد پنج مین اومدم بیرون و رفتم لباسام پوشیدم مثل همیشه سیاه رفتم پایین ک جینو با قیافه عصبی دیدم بیخیال بهش راه افتام بلند گفتم : نمیخای بیای ؟دیر میشه ها
عصبی دنبالم راه افتادو اومد ساعت چهار بود سوار ماشین شدیم و بعد نیم ساعت رسیدیم اونجا
ا.ت
رسیدیم فروشگاه رفتیم داخل همینجوری داشتیم لباسارو نگا میکردیم ک یهو هلن داد زد: وای ا.ت ببین این چ خوشگله بیا امتحانش کن
ی دست لباس اسپرت سیاه و سفید هلن ب زود دادش دستم رفتم تو یکی از اتاقا لباسو بپوشم پیرهنمو در اوردم ک یهو برق رفت دخترا جین زدم منم چون نمیدیدم صب کردم برقا بیاد
شوگا
وقتی رفتیم جین یه دست لباس به زور داد دستم ک برم ببوشم داشتیم بحث میکردیم ک برقا رفت ب زور هلم داد تو یکی از اتاق پرو ها ک لباسمو ببوشم .وقتی رفتم تو اتاق یهو....
#پارت5
ویو شوگا
داشتم حموم میکردم ک با جین بریم بیرون ک جین با داد و هوار اومد تو اتاقم(جین_ شوگا+
_بیا بیرووون دیگه الان دیر میشه
+باشه الان میام بیرون تو برو منم میام
_امکان نداره برم تا تو باز ب یه ور دیگه جیم بزنی پایین دم در منتظرتم زود بیا پایین دیر میشه
هوفی کشیدم و بعد پنج مین اومدم بیرون و رفتم لباسام پوشیدم مثل همیشه سیاه رفتم پایین ک جینو با قیافه عصبی دیدم بیخیال بهش راه افتام بلند گفتم : نمیخای بیای ؟دیر میشه ها
عصبی دنبالم راه افتادو اومد ساعت چهار بود سوار ماشین شدیم و بعد نیم ساعت رسیدیم اونجا
ا.ت
رسیدیم فروشگاه رفتیم داخل همینجوری داشتیم لباسارو نگا میکردیم ک یهو هلن داد زد: وای ا.ت ببین این چ خوشگله بیا امتحانش کن
ی دست لباس اسپرت سیاه و سفید هلن ب زود دادش دستم رفتم تو یکی از اتاقا لباسو بپوشم پیرهنمو در اوردم ک یهو برق رفت دخترا جین زدم منم چون نمیدیدم صب کردم برقا بیاد
شوگا
وقتی رفتیم جین یه دست لباس به زور داد دستم ک برم ببوشم داشتیم بحث میکردیم ک برقا رفت ب زور هلم داد تو یکی از اتاق پرو ها ک لباسمو ببوشم .وقتی رفتم تو اتاق یهو....
۱۱.۶k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.