عکاسعشق

#عکاس_عشق
#پارت6
وقتی رفتم تو اتاق با ی چیز نرم برخورد کردم ک یهو صدای جیغ بلند شد فهمیدم یه دختر تو اتاق پروعه دستمو گذاشتم رو دهنش و گفتم:هییششش اروم باش من نمیدونستم کسی هست الان میرم بیرون دستمو برمیدارم از رو دهنت فقط جیغ نزن باشه.....دسمتمو اروم از رو دهنش براشتم و از اتاق رفتم بیرون.

ا.ت
وقتی از تو اتاق رفت بیرون سریع لباسه رو پوشیدم و از اتاق زدم بیرون رفتم دخترا رو پیدا کردم و بعد یک ساعت برگشتیم هتل .وقتی رفتیم هتل لباسامو عوض کردم و دوربینمو برداشتم(ا.ت رشتش عکاسی)رفتم بیرون هتل حوصلم تو اتاق سر میرفت.
رفتم پایین تو حیاط هتل جمعیت زیادی تو هتل بود و حوصله شلوغی نداشتم چنتا عکس از محوطه حیاط گرفتم و بعد یکم گشتن دیدم ی حیاط کوچیک پشت هتل هست رفتم اونجا
وقتی رسیدم یه پسرو دیدم ک رو تاب نشسته بود و دود سیگارش تو هوا بود.تیپش کاملا سیاه بود یه هدفونم زده بود و سرگرم سیگارش بود تیپش بد با سلیقم جور بود.
یکم مکث کردم و رفتم جلو صداش زدم (علامت ا.ت_ شوگا+)
_اقا....پسر...!
دوسه باری گفتم چون هدفون رو گوشش بود صدامو نمیشنید بالاخره هدفونو از رو گوشش برداشت و نگام کرد ...واو چه خوشگل بود چشماش سیاه و عمیق بود و خیلی جذاب ترش میکرد با صدای ارومی گفت:چیزی شده؟
_امم خب من اومدم اینجا یه چنتا عکس از محوطه هتل بگیرم و خب راستش تو مدل خوبی هستی برای عکس اگه اجازه بدی ازت ی چنتا عکس بگیرم
+.....

شرط ندره فعلا
دیدگاه ها (۰)

#عکاس_عشق#پارت7+امم... البته ،میتونی عکس بگیری_پس میشه چن لح...

#عکاس_عشق#پارت8بدون حرف دیگه ای رفت منم نشستم رو تاب تا عکسا...

#عکاس_عشق#پارت5ویو شوگاداشتم حموم میکردم ک با جین بریم بیرون...

#عکاس_عشق#پارت4بعد رفتن مدیر پارک رفتم حموم و بعد چن مین اوم...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت هفتم گمشده ای شرق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط