فراتر از دوستی قسمت ³⁷
فراتر از دوستی قسمت ³⁷
Hyunjin:
از حموم اومدم بیرون رو تخت ولو شدم من چیکار کردم با فیلیکس نباید خستگی و عصبانیتم رو سرش خالی میکردم
★Kim Yuri★:
" خراب کردی ، بد هم خراب کردی ، دیگه نمیتونی بهش برسی ،حالا میخوای گریه کنی گریه کن ، یه بار دیگه براتون تکرار میکنم که قصد من دق مرگ کردن شما و کشتن شما و بازی با احساسات شماست😈هیچ چیز هم پیش کیم یوری قابل پیش بینی نیست پس انتظار هر چیزی رو داشته نباشین 🤌🧸💔🙂 "
با همین فکر ها خوابم برد ، بیدار شدم ساعت ⁶:⁰⁰ بود رفتم تو حال رو دیدم فیلیکس نبود ، تو آشپز خونه رو دیدم نبود ، تو حموم و دستشویی رو دیدم نبود ، تو اتاق هارو دیدم نبود ، تو اتاق خودش رفتم نبود داشتم میومدم بیرون یه نوشته نظرم رو جلب کرد که روی میز بود ، رفتم برداشتمش
' ممنونم که دوستم داشتی و تحملم کردی هوانگ هیونجین:)♡
-لی فیلیکس . '
نه نه نه .... من چیکار کردم؟
خودم با دست خودم پسر کوچولوم رو از خودم روندم لعنت بهت هوانگ هیونجین لباسم رو عوض کردن زنگ زدم جیسونگ ببینم که اون میدونه فیلیکس کجاست ، ولی نمیدونست ، یکی از همکلاسی های دوره دبیرستان منو فیلیکس تو اداره پلیسه باید برم اداره پلیس گزارش بدم
★Kim yuri★:
" عوض جدید داریم => ایم جانگ گیو_²² ساله_مامور و کاراگاه درجه ¹ اداره پلیس سئول_موفقيت در کلیه پرونده ها_دارای بالا ترین ضریب هوشی در اداره پلیس کره "
از شانس خوبم جانگ گیو بود
" هیونجین تو اینجا چیکار میکنی چه خبر شده ؟ "
Hyunjin:
" هیونگ بیچاره شدم ، فیلیکس گمشده تلفنش هم جواب نمیده ، هیچکی ازش خبر نداره ، تورو خدا یه کاری کن "
JING geyo:
" بزار چک کنم آخرین بار کی گوشیش رو روشن کرده دقیقا ساعت ¹⁶:⁵⁶ دقیقه گوشی خاموش شده و بعدش دیگه روشن نشده امکان داره گوشیش شارژ تموم کرده باشه ، گم شده باشه ، این اتفاق میتونه هرجایی بیوفته فرضیه مشخصی براش نیست هیونگ بیا به خانوادش زنگ بزنیم شاید اونجا باشه ، اگه نه شاید بدونن بچشون کجا هست "
Hyunjin:
" همین کارو میکنیم ، هر کاری میکنی این پسر رو نده تحویل من بده ، ازت خواهش میکنم ، نمیخوام از زندگی پشیمون بشم "
با جانگ گیو رفتیم خونه خانواده فیلیکس هیچکس ازش خبر نداشت ساعت ¹¹ شبه هنوز گوشیش روشن نشده ، زنگی نزده ، پیامی نداده ، اگه فقد خستگی و عصبانیتم رو سرش خالی نمیکردم اینطوری نمیشد تصمیم گرفتم برم و به مامانش بگم و مامانش عصبانیتش و غمگینیش رو خالی کنه روم
" اوم ... خاله جان میشه باهاتون حرف بزنم ؟ "
★Kim yuri★:
" اسم مامان فیلیکس ماریا هستش ، اسم پدرش هم لوکاس هم مامان فیلیکس کره ای هست و پدر فیلیکس استرلیایی "
Marya:
" بگو پسرم چیشده ؟ فیلیکس پیدا شده ؟ "
Hyunjin:
" نه ، خاله ماریا راستش ، من علت گم شدن فیلیکسم..."
ادامه دارد...:)
Hyunjin:
از حموم اومدم بیرون رو تخت ولو شدم من چیکار کردم با فیلیکس نباید خستگی و عصبانیتم رو سرش خالی میکردم
★Kim Yuri★:
" خراب کردی ، بد هم خراب کردی ، دیگه نمیتونی بهش برسی ،حالا میخوای گریه کنی گریه کن ، یه بار دیگه براتون تکرار میکنم که قصد من دق مرگ کردن شما و کشتن شما و بازی با احساسات شماست😈هیچ چیز هم پیش کیم یوری قابل پیش بینی نیست پس انتظار هر چیزی رو داشته نباشین 🤌🧸💔🙂 "
با همین فکر ها خوابم برد ، بیدار شدم ساعت ⁶:⁰⁰ بود رفتم تو حال رو دیدم فیلیکس نبود ، تو آشپز خونه رو دیدم نبود ، تو حموم و دستشویی رو دیدم نبود ، تو اتاق هارو دیدم نبود ، تو اتاق خودش رفتم نبود داشتم میومدم بیرون یه نوشته نظرم رو جلب کرد که روی میز بود ، رفتم برداشتمش
' ممنونم که دوستم داشتی و تحملم کردی هوانگ هیونجین:)♡
-لی فیلیکس . '
نه نه نه .... من چیکار کردم؟
خودم با دست خودم پسر کوچولوم رو از خودم روندم لعنت بهت هوانگ هیونجین لباسم رو عوض کردن زنگ زدم جیسونگ ببینم که اون میدونه فیلیکس کجاست ، ولی نمیدونست ، یکی از همکلاسی های دوره دبیرستان منو فیلیکس تو اداره پلیسه باید برم اداره پلیس گزارش بدم
★Kim yuri★:
" عوض جدید داریم => ایم جانگ گیو_²² ساله_مامور و کاراگاه درجه ¹ اداره پلیس سئول_موفقيت در کلیه پرونده ها_دارای بالا ترین ضریب هوشی در اداره پلیس کره "
از شانس خوبم جانگ گیو بود
" هیونجین تو اینجا چیکار میکنی چه خبر شده ؟ "
Hyunjin:
" هیونگ بیچاره شدم ، فیلیکس گمشده تلفنش هم جواب نمیده ، هیچکی ازش خبر نداره ، تورو خدا یه کاری کن "
JING geyo:
" بزار چک کنم آخرین بار کی گوشیش رو روشن کرده دقیقا ساعت ¹⁶:⁵⁶ دقیقه گوشی خاموش شده و بعدش دیگه روشن نشده امکان داره گوشیش شارژ تموم کرده باشه ، گم شده باشه ، این اتفاق میتونه هرجایی بیوفته فرضیه مشخصی براش نیست هیونگ بیا به خانوادش زنگ بزنیم شاید اونجا باشه ، اگه نه شاید بدونن بچشون کجا هست "
Hyunjin:
" همین کارو میکنیم ، هر کاری میکنی این پسر رو نده تحویل من بده ، ازت خواهش میکنم ، نمیخوام از زندگی پشیمون بشم "
با جانگ گیو رفتیم خونه خانواده فیلیکس هیچکس ازش خبر نداشت ساعت ¹¹ شبه هنوز گوشیش روشن نشده ، زنگی نزده ، پیامی نداده ، اگه فقد خستگی و عصبانیتم رو سرش خالی نمیکردم اینطوری نمیشد تصمیم گرفتم برم و به مامانش بگم و مامانش عصبانیتش و غمگینیش رو خالی کنه روم
" اوم ... خاله جان میشه باهاتون حرف بزنم ؟ "
★Kim yuri★:
" اسم مامان فیلیکس ماریا هستش ، اسم پدرش هم لوکاس هم مامان فیلیکس کره ای هست و پدر فیلیکس استرلیایی "
Marya:
" بگو پسرم چیشده ؟ فیلیکس پیدا شده ؟ "
Hyunjin:
" نه ، خاله ماریا راستش ، من علت گم شدن فیلیکسم..."
ادامه دارد...:)
۳.۶k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.