fake kook

fake kook
part*¹⁶

ا.ت: کوکی
کوک: جان کوکی
ا.ت: من دیگه میام اینجا ولی شب برمیگردم
کوک: چرا؟ برمیگردی؟
ا.ت: مامانم شک میکنه
کوک: باشه ولی امشب بمون
ا.ت: زنگ میزنم به تهیونگ میگم یه کاری کنه
کوک: اوکیه
ا.ت: تهیونگ بگم بیاد پیشمون
کوک: بزار یه روز خودمون تنها باشیم
ا.ت: 😑😑شوخی کردم
کوک: 😑😑
ا.ت: خب چیکار کنیم الان
کوک: نمیدونم
ا.ت: چیزی خوردی
کوک: نه
ا.ت: برم یه چیزی درست کنم
کوک: منم میام
ا.ت:باشه
کوک: وایسا قبلش یه اهنگ بزارم
ا.ت: باشه بزار
اهنگ گذاشت
ا.ت: الان درست میکنم
درحال درست کردن بودم که جونگکوک از پشت بغلم کرد
کوک: بیبی چیکار میکنی
ا.ت: نمیبینی مگه
دستمو گرفت پرتم کرد اونور و بعد بغلم کرد
ا.ت: این دیوونه بازیا چیه
کوک: دیوونه بازی چیه عشقم شام کی اماده میشه
ا.ت: اگه تو بزاری یه ده دقیقه دیگه
کوک: اگه من نزارم چی
ات: دیگه خودت غذا گیرت نمیاد
کوک: همم مامان و بابات و پیچوندی امشب اینجایی
ا.ت: اره
کوک: چرا میخواستی بمونی
ا.ت: ها
کوک: چرا برگشتی پیشم چرا میخوای امشبو اینجا بمونی
ا.ت: چون خونمه
کوک: یعنی اگه منم برم تو میمونی
ا.ت: نه 😂
کوک: پس نگو خونمه بگو بخاطر تو اومدم
ا.ت: بخاطر تو نیومدم چون از تنهایی میترسم
کوک: یعنی من باید همیشه پیشت باشم چون از تنهایی میترسی
ا.ت: اره قول بده دیگه تنهام نزاری
کوک:نمیتونم این قول بدم چون مطمئن نیستم چه اتفاقی میفته پس فکر اینده رو نکن
ا.ت: دستمو ول کن برم غذا بکشم
کوک: باشه
ا.ت: بفرمایید
کوک: به به ببینم چه کرده خانومم
ا.ت: میبینی که
کوک: چیزی شده
ا.ت: نه بخور
کوک: باشه ساعت چنده
ا.ت: ۹
کوک: یه لحظه من برم بیرون یه امانتی پیش دوستم دارم الان برمیگردم بدون من نخوریا
ا.ت: تا اونموقع سرد میشه نمیتونم نمیتونم سرده بخورم
کوک: پس بخور
ده دقیقه بعد
کوک: من برگشتم عشقم
ا.ت: بشین
کوک: نخوردی که
ا.ت: چرا اینو بهم گفتی
کوک: چیو منظورت چیه حرف بدی زدم گفتم نخوردی که
ا.ت: گفتی که نمیتونم قول بدم
اومد پیشم نشست موهامو نوازش کرد
ا.ت: دست به من نزن
کوک: من نمیخواستم بد قول بشم که اگه یه روز تنهات بزارم بعد بگی بعد قولی کرد
ا.ت: خب تنهام نزار
کوک: معلوم نیست زندگی ما چطور تموم بشه چه باهم چه بدون هم پس بخاطر همینه نمیتونم قول بدم عزیزدلم من که چرا نخوام تا همیشه کنارت باشم این بزرگترین رویای منه
ا.ت: من خوابم گرفته برم بخوابم تو کجا میخوابی
کوک: پیشت