ادامه
ادامه
.
ا/ت : باشه بخشیدمت حق نداری دیگه سمتم بیای بدون اینو ازت متنفرم این اشغالایی هم که خریدی برای خودت
بعد سوار ماشین شدیم و رفتیم
کوک : حقمه همش حقمه اون موقع اون گریه میکرد الان نوبت منه حقمه که خورد بشم ولی اون واسه منه
اروم بلند شدم رفتم سمت خونه
رسیدم خوابیدم رو تخت داشتم گریه میکردم همش تقصیر منه تا اینکه خوابم برد
ا/ت : عوضی هه فک کرده حرفشو باور میکنم
*:حالا میخوای چیکار کنی ؟
ا/ت : مهم نیست من ازش بدم میاد بهش محل نمیزارم
*:اگه خواست اذیتت کنه به من بگو بیام مدرست
ا/ت : مرسی داداش
.
خلاصه کل اون روزو خوشگذرونی کردن
رسیدن خونه و خوابیدن
.
کوک : صبح بیدار شدم حالم خوب نبود رفتم آماده شدم رفتم سمت مدرسه دیدم ا/ت هم داره میاد
اروم پشتش رفتم واقعا زیبا بود اون بدن بلوریش بخاطر من کبود شده بود
بغض کردم میخواستم بغلش کنم که دیدم رسیدیم سمت مدرسه
اکیپ کوک : هی کوک این ا/ته باز اومده بریم بزنیمش
کوک : وقتی اینو گفت اعصبانی شدم گرفتم زدمش
بار آخرت باشه
رفتیم سر کلاس دیدم یه اکیپ دختر دارن مسخرش میکنن و ا/ت من بغض کرده اعصبانی شدم
داد زدم گفتم : از الان به بعد کسی ا/ته رو اذیت کنه با من طرفه
دخترا : چ.چشم
کوک : رفتم سمت ا/ت نشستم و اشک رو گونشو بوسیدم : دیگه ناراحت نباش باشه؟
همه داشتن نگامون میکردن
ا/ت : حق نداری این کارو کنی اصن واسه چی این کارو کردی عذاب وجدان داری بخاطر کارات یا شرطبندی سر ناراحت کردن من؟
کوک : شش اروم دوست دارم و فک کنم قبلا هم بهت گفتم تو واسه منی . و بعد دوباره گونشو بوسید..
.
امیدوارم خوشتون بیاد پارت بعدی پارت آخره 🍬❤🍭
.
#تکپارتی
#سناریو
#درخواستی
.
ا/ت : باشه بخشیدمت حق نداری دیگه سمتم بیای بدون اینو ازت متنفرم این اشغالایی هم که خریدی برای خودت
بعد سوار ماشین شدیم و رفتیم
کوک : حقمه همش حقمه اون موقع اون گریه میکرد الان نوبت منه حقمه که خورد بشم ولی اون واسه منه
اروم بلند شدم رفتم سمت خونه
رسیدم خوابیدم رو تخت داشتم گریه میکردم همش تقصیر منه تا اینکه خوابم برد
ا/ت : عوضی هه فک کرده حرفشو باور میکنم
*:حالا میخوای چیکار کنی ؟
ا/ت : مهم نیست من ازش بدم میاد بهش محل نمیزارم
*:اگه خواست اذیتت کنه به من بگو بیام مدرست
ا/ت : مرسی داداش
.
خلاصه کل اون روزو خوشگذرونی کردن
رسیدن خونه و خوابیدن
.
کوک : صبح بیدار شدم حالم خوب نبود رفتم آماده شدم رفتم سمت مدرسه دیدم ا/ت هم داره میاد
اروم پشتش رفتم واقعا زیبا بود اون بدن بلوریش بخاطر من کبود شده بود
بغض کردم میخواستم بغلش کنم که دیدم رسیدیم سمت مدرسه
اکیپ کوک : هی کوک این ا/ته باز اومده بریم بزنیمش
کوک : وقتی اینو گفت اعصبانی شدم گرفتم زدمش
بار آخرت باشه
رفتیم سر کلاس دیدم یه اکیپ دختر دارن مسخرش میکنن و ا/ت من بغض کرده اعصبانی شدم
داد زدم گفتم : از الان به بعد کسی ا/ته رو اذیت کنه با من طرفه
دخترا : چ.چشم
کوک : رفتم سمت ا/ت نشستم و اشک رو گونشو بوسیدم : دیگه ناراحت نباش باشه؟
همه داشتن نگامون میکردن
ا/ت : حق نداری این کارو کنی اصن واسه چی این کارو کردی عذاب وجدان داری بخاطر کارات یا شرطبندی سر ناراحت کردن من؟
کوک : شش اروم دوست دارم و فک کنم قبلا هم بهت گفتم تو واسه منی . و بعد دوباره گونشو بوسید..
.
امیدوارم خوشتون بیاد پارت بعدی پارت آخره 🍬❤🍭
.
#تکپارتی
#سناریو
#درخواستی
۱۶.۵k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.