فردا صبح ا.ت ویو
فردا صبح ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم مثل اینکه جیمین نبود رفتم تو حیاط یکم بچرخم که یکی دستشو گذاشت رو دهنم و سیاهی مطلق
.
.
.
.
.
موقعی که بهوش اومدم تو یه اتاق تاریک بودم اطراف و نگاه کردم داد زدم که یکی اومد تو اتاق چراغ و روشن کرد چشمام تار میدید یکم دیگه دقت کردم دیدم هیونجین
هیونجین: چیشد تو شکی
ا.ت: تو چرا منو دزدیدی هان
هیونجین: میدونم بیگناهی ولی باید انتقامم و از جیمین بگیرم فهمیدی
ا.ت: اینجا کجاست و تو از کجا جیمین و میشناسی
هیونجین: برات تعریف میکنم حالا ، فکر فرار به سرت نزنه اینجا یه اتاق مخفی داخل جنگله اگرم فرار کنی تو جنگل گم میشی به نفعته کاری انجام ندی
ا.ت: برو بابا داره به من دستور میده ایششششش
هیونجین: راستی میدونستی جیمین مافیاست
ا.ت: ها ها ها ها خندیدم
هیونجین: دارم راست میگم(جدی)
ا.ت: خو به من چه که مافیاست
هیونجین: خیلی خونسردی
ا.ت: لابد تو ام مافیایی
هیونجین: آفرین بیبی گرل
ا.ت: مرسی ولی من بیبی گرل تو نیستم
هیونجین: نگران نباش به موقعش میشی بیبی گرل من هه(پوزخند )
ا.ت: برو بابا
پارت بعد
لایک:۲۰
از خواب بیدار شدم مثل اینکه جیمین نبود رفتم تو حیاط یکم بچرخم که یکی دستشو گذاشت رو دهنم و سیاهی مطلق
.
.
.
.
.
موقعی که بهوش اومدم تو یه اتاق تاریک بودم اطراف و نگاه کردم داد زدم که یکی اومد تو اتاق چراغ و روشن کرد چشمام تار میدید یکم دیگه دقت کردم دیدم هیونجین
هیونجین: چیشد تو شکی
ا.ت: تو چرا منو دزدیدی هان
هیونجین: میدونم بیگناهی ولی باید انتقامم و از جیمین بگیرم فهمیدی
ا.ت: اینجا کجاست و تو از کجا جیمین و میشناسی
هیونجین: برات تعریف میکنم حالا ، فکر فرار به سرت نزنه اینجا یه اتاق مخفی داخل جنگله اگرم فرار کنی تو جنگل گم میشی به نفعته کاری انجام ندی
ا.ت: برو بابا داره به من دستور میده ایششششش
هیونجین: راستی میدونستی جیمین مافیاست
ا.ت: ها ها ها ها خندیدم
هیونجین: دارم راست میگم(جدی)
ا.ت: خو به من چه که مافیاست
هیونجین: خیلی خونسردی
ا.ت: لابد تو ام مافیایی
هیونجین: آفرین بیبی گرل
ا.ت: مرسی ولی من بیبی گرل تو نیستم
هیونجین: نگران نباش به موقعش میشی بیبی گرل من هه(پوزخند )
ا.ت: برو بابا
پارت بعد
لایک:۲۰
۷.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.