فقط برای من پارت ¹⁵=
فقط برای من پارت ¹⁵=
به خصوص سیکس پکاش خلاصه رفتیم ک رسیدیم به تهیونگ
×:توی سالن عروسی منتظر میسو بودم ک با پدرش وارد شد مثل فرشته ها شده بود چه زنی دارم میگیرم دمم گرم ههه ک اومد نزدیکم پدرش دستامونو گذاشت توی دست هم
+:پدرم دستامونو گذاشت توی دست هم دستای تهیونگ انقد گرم بود داشت میسوخت منم همیشه گرمه بدنم ولی الان استرس داشتم خلاصه پدرم رفت عقب و منتظر شدیم خطبه رو بخونن(دیگ فک کنین عروسی کره ایه😂)بعدش ک پرسید
خانم لی میسو آقای آقای کیم تهیونگ رو به عنوان همسر خود میپذیرید؟
+:بله(با تردید)
آقای کیم تهیونگ آیا خانم لی میسو رو به عنوان همسر خود میپذیرید؟
×:بله(جدی)
خب حالا وقت بوسیدنه
+:وایی نه نگران همین لحظه اش بودم به تهیونگبا چشمام اشاره کردم ک نکنه ولی
×:گفتن ک همو ببوسین با چشماش بهم اشاره میکرد ک نکنم ولی بالاخره باید طعم لبای وکیلم و زنم رو بچشم ک رفتم نزدیکش از گردنش گرفتم اولش تعجب کرد ولی بعدش چشماشو بست مک محکمی گرفتم و همینطور گاز محکمی گرفتم ک اخماش رفت توهم
+:اومد نزدیکم بوسیدم اولش تعجب کردم ولی اومد جوری لبامو مک زد و گاز گرفت ک گفتم الان کنده میشن از درد نزدیک بود گریم در بیاد ک ولم کرد
+:با چشمای کمی خیسم نگاش کردم ولی اون داشت با نیشخند و خیلی جدی نگام میکرد این کیه دیگ ک من افتادم تو دامش
پرش زمانی بود از عروسی
عروسی تموم شده بود منم لباس عروسمو عوض کرده بودم تا راحت باشم با یک لباس مجلسی بودم بعدش دم سالن عروسی با تهیونگ وایساده بودیم تا ماشین بیاد یاد اون بوسه افتادم گفتم
+:برا چی منو بوسیدی؟
×:چونکه دوست داشتم
+:آخه وحشییی لبامو کندی
ک برگشت خیلی ترسناک نگام کرد ک خفه شدم دیگ ی ماشین لامبورگینی خفن اومد با ۱۰ تا ماشین پشتش چخبره مگ جنگه دیگ بعدش سوار شدیم منو تهیونگ پشت بودیم راننده هم داشت رانندگی میکرد توی ماشین سکوتی بدی بود ک تیهونگ این سکوت رو شکست
×:خب از امشب کارت شروع میشه
+:چه کاری؟
×:اینکه باید وکیلم باشی
+:نمیخوام
×:مگ دست خودته؟(نیشخند)
+:معلومه(نیشخند)
×:چقد این دختره پروعه باید کاری کنم مثل سگ ازم بترسه رفتم جلو در گوشش زمزمه کردم
×:مثل اینکه یادت رفته زن و شوهرا شب اول چی کار میکنن نمیخوای ک امشب به فاکت بدم هومم؟
+:اومد نزدیکم در گوشم گفت نفسای گرمش میخورد به گردنم مور مورم شد با اون حرفی ک زد یک لحظه ترسیدم ولی نشون ندادم دید ک ریکشنی نشون نمیدم شونمو گرفت تو دستش و صورتمو گرفت جلو صورتش گفت
×:نشنیدم
+:چیو؟(آروم)
×:جواب سوالمو
+:کدوم سوال؟
×:اینکه امشب میخوای به فاک بری یا نه؟
+:(سکوت)
ک چونمو محکم تر گرفت جوری ک گریم در اومده بود یهو داد زد
×:آره یا نههه؟(داد)
[گزارش شده بود دوباره گذاشتم💔]
به خصوص سیکس پکاش خلاصه رفتیم ک رسیدیم به تهیونگ
×:توی سالن عروسی منتظر میسو بودم ک با پدرش وارد شد مثل فرشته ها شده بود چه زنی دارم میگیرم دمم گرم ههه ک اومد نزدیکم پدرش دستامونو گذاشت توی دست هم
+:پدرم دستامونو گذاشت توی دست هم دستای تهیونگ انقد گرم بود داشت میسوخت منم همیشه گرمه بدنم ولی الان استرس داشتم خلاصه پدرم رفت عقب و منتظر شدیم خطبه رو بخونن(دیگ فک کنین عروسی کره ایه😂)بعدش ک پرسید
خانم لی میسو آقای آقای کیم تهیونگ رو به عنوان همسر خود میپذیرید؟
+:بله(با تردید)
آقای کیم تهیونگ آیا خانم لی میسو رو به عنوان همسر خود میپذیرید؟
×:بله(جدی)
خب حالا وقت بوسیدنه
+:وایی نه نگران همین لحظه اش بودم به تهیونگبا چشمام اشاره کردم ک نکنه ولی
×:گفتن ک همو ببوسین با چشماش بهم اشاره میکرد ک نکنم ولی بالاخره باید طعم لبای وکیلم و زنم رو بچشم ک رفتم نزدیکش از گردنش گرفتم اولش تعجب کرد ولی بعدش چشماشو بست مک محکمی گرفتم و همینطور گاز محکمی گرفتم ک اخماش رفت توهم
+:اومد نزدیکم بوسیدم اولش تعجب کردم ولی اومد جوری لبامو مک زد و گاز گرفت ک گفتم الان کنده میشن از درد نزدیک بود گریم در بیاد ک ولم کرد
+:با چشمای کمی خیسم نگاش کردم ولی اون داشت با نیشخند و خیلی جدی نگام میکرد این کیه دیگ ک من افتادم تو دامش
پرش زمانی بود از عروسی
عروسی تموم شده بود منم لباس عروسمو عوض کرده بودم تا راحت باشم با یک لباس مجلسی بودم بعدش دم سالن عروسی با تهیونگ وایساده بودیم تا ماشین بیاد یاد اون بوسه افتادم گفتم
+:برا چی منو بوسیدی؟
×:چونکه دوست داشتم
+:آخه وحشییی لبامو کندی
ک برگشت خیلی ترسناک نگام کرد ک خفه شدم دیگ ی ماشین لامبورگینی خفن اومد با ۱۰ تا ماشین پشتش چخبره مگ جنگه دیگ بعدش سوار شدیم منو تهیونگ پشت بودیم راننده هم داشت رانندگی میکرد توی ماشین سکوتی بدی بود ک تیهونگ این سکوت رو شکست
×:خب از امشب کارت شروع میشه
+:چه کاری؟
×:اینکه باید وکیلم باشی
+:نمیخوام
×:مگ دست خودته؟(نیشخند)
+:معلومه(نیشخند)
×:چقد این دختره پروعه باید کاری کنم مثل سگ ازم بترسه رفتم جلو در گوشش زمزمه کردم
×:مثل اینکه یادت رفته زن و شوهرا شب اول چی کار میکنن نمیخوای ک امشب به فاکت بدم هومم؟
+:اومد نزدیکم در گوشم گفت نفسای گرمش میخورد به گردنم مور مورم شد با اون حرفی ک زد یک لحظه ترسیدم ولی نشون ندادم دید ک ریکشنی نشون نمیدم شونمو گرفت تو دستش و صورتمو گرفت جلو صورتش گفت
×:نشنیدم
+:چیو؟(آروم)
×:جواب سوالمو
+:کدوم سوال؟
×:اینکه امشب میخوای به فاک بری یا نه؟
+:(سکوت)
ک چونمو محکم تر گرفت جوری ک گریم در اومده بود یهو داد زد
×:آره یا نههه؟(داد)
[گزارش شده بود دوباره گذاشتم💔]
۲۵.۲k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.