"Everything was fine until that day..."
"Everything was fine until that day..."
پارت ²
از زبان سوجین
فردا شب قرار بود کوک بیاد ایتالیا تا باهم بریم به کره به خاطر همین از شرکت ک اومدم سریع بهش زنگ زدم
[علامت سوجین+ علامت کوک×]
+:سلام عشقم چطوری
×:سلام بیب مرسی تو خوبی
+:اوم آره چخبرا کی ميای؟
×:امشب میخوام بیام دیگ کارای انتقال شرکتتو انجام دادی؟
+:آره امروز اوکیش کردم ولی ی یارو کلا اعصابمو ریخت بهم
×:کی؟چرا؟
+:ی مرده ک برام کار میکرد گفتش دستموزدم کمه باید بیشتر بدی منم بهش بیشتر دادم ولی ول نکرد مرتیکه عوضی ی چی دیگ میخواست کلا باهاش دعوام شد(نیشخند)
×:کثافت یعنی چی چی میخواست ازت هاا؟(کمی داد)
+:چرا جوش میاری حالا آروم باش
×:چی میگفت؟
+:ولش کن کوک
×:عشقم میشه بگی عصبیم نکنی؟
+:گفتش ازت خوشم اومده همه ی مردا همینو میگن دیگ
×:هوفف اسم و فامیلی شماره هرچی از اون یارو داری برام بفرست
+:عزیزم ولش کن اصلا نباید بهت میگفتم
×:یعنی چی ک نباید میگفتی الان قطع کردم سریع برام میفرستی(دستوری)
+:واا چرا اینجوری حرف میزنی باهام؟
×:منتظرم بیب بای
+:ال...*قطع کرد
این پسره چرا انقد خشن و عصبی شده چی شده تو این یکسال ک نبودم توی فکر بودم ک کوک پیام داد
پیام کوک:
×:چیشد پس؟🤨
+:الان میخوای چیکار اطلاعاتشو خب؟
×:تو بفرس کاریت نباشه
+:نمیفرستم
×:نمیفرستی؟!
+:نه
×:اگ نفرستی تا آخر عمرت بهت اجازه نمیدم کار کنی و شرکتت هم تعطیل میشه حالا خود دانی
+:یااا چه ربطی داره
×:تا دو دقیقه دیگ فرستادی ک هیچ اگ نفرستادی...
+:باشه عصبی😒
اطلاعات مرده...
×:آفرین بیبی گرل خوب من
از زبان سوجین
کوک گفت آفرین بیبی گرل خوب من چقد ددی طور رفتار میکنه این شکلی نبود این ک😂 خلاصه گوشی رو کنار گذاشتم رفتم لباسام و وسایل هامو جمع کردم رفتم غذا خوردم بعدش دیگ شب بود رفتم بخوابم
از زبان کوک
کارامو اوکی بود دیگ الان ۳۰ مین دیگ جت شخصیم امادس با بادیگاردام به سمت محل پرواز حرکت کردم بعد از چند مین رسیدم وارد جت شدم به همراه بادیگارد شخصیم
[اسم بادیگارد شخصی کوک جک و علامت =]
×:جک همه چی امادس؟
=:بله ارباب
×:قرارداد رو به هفته ی بعد تنظیم کردی؟
=:بله ارباب آقای مین گفتن هروقت خواستین قرارداد ببندین ایشون امادن میان هروقت ک بگین
×:هوم خوبه اون مرتیکه چی پیداش کردید
=:بله ارباب همونطور ک فرمودید تمام اعضای بدنشو تیکه تیکه کردیم و چرخش کردیم و آشپز سرخ کرد دادش به بادیگارد ها همه هم خوردن
×:خیلی خب میتونی بری راستی رسیدیم ایتالیا با میکل مورونه یک قرار بزار
=:چشم فعلا امری ندارید برم
×:برو
پارت ²
از زبان سوجین
فردا شب قرار بود کوک بیاد ایتالیا تا باهم بریم به کره به خاطر همین از شرکت ک اومدم سریع بهش زنگ زدم
[علامت سوجین+ علامت کوک×]
+:سلام عشقم چطوری
×:سلام بیب مرسی تو خوبی
+:اوم آره چخبرا کی ميای؟
×:امشب میخوام بیام دیگ کارای انتقال شرکتتو انجام دادی؟
+:آره امروز اوکیش کردم ولی ی یارو کلا اعصابمو ریخت بهم
×:کی؟چرا؟
+:ی مرده ک برام کار میکرد گفتش دستموزدم کمه باید بیشتر بدی منم بهش بیشتر دادم ولی ول نکرد مرتیکه عوضی ی چی دیگ میخواست کلا باهاش دعوام شد(نیشخند)
×:کثافت یعنی چی چی میخواست ازت هاا؟(کمی داد)
+:چرا جوش میاری حالا آروم باش
×:چی میگفت؟
+:ولش کن کوک
×:عشقم میشه بگی عصبیم نکنی؟
+:گفتش ازت خوشم اومده همه ی مردا همینو میگن دیگ
×:هوفف اسم و فامیلی شماره هرچی از اون یارو داری برام بفرست
+:عزیزم ولش کن اصلا نباید بهت میگفتم
×:یعنی چی ک نباید میگفتی الان قطع کردم سریع برام میفرستی(دستوری)
+:واا چرا اینجوری حرف میزنی باهام؟
×:منتظرم بیب بای
+:ال...*قطع کرد
این پسره چرا انقد خشن و عصبی شده چی شده تو این یکسال ک نبودم توی فکر بودم ک کوک پیام داد
پیام کوک:
×:چیشد پس؟🤨
+:الان میخوای چیکار اطلاعاتشو خب؟
×:تو بفرس کاریت نباشه
+:نمیفرستم
×:نمیفرستی؟!
+:نه
×:اگ نفرستی تا آخر عمرت بهت اجازه نمیدم کار کنی و شرکتت هم تعطیل میشه حالا خود دانی
+:یااا چه ربطی داره
×:تا دو دقیقه دیگ فرستادی ک هیچ اگ نفرستادی...
+:باشه عصبی😒
اطلاعات مرده...
×:آفرین بیبی گرل خوب من
از زبان سوجین
کوک گفت آفرین بیبی گرل خوب من چقد ددی طور رفتار میکنه این شکلی نبود این ک😂 خلاصه گوشی رو کنار گذاشتم رفتم لباسام و وسایل هامو جمع کردم رفتم غذا خوردم بعدش دیگ شب بود رفتم بخوابم
از زبان کوک
کارامو اوکی بود دیگ الان ۳۰ مین دیگ جت شخصیم امادس با بادیگاردام به سمت محل پرواز حرکت کردم بعد از چند مین رسیدم وارد جت شدم به همراه بادیگارد شخصیم
[اسم بادیگارد شخصی کوک جک و علامت =]
×:جک همه چی امادس؟
=:بله ارباب
×:قرارداد رو به هفته ی بعد تنظیم کردی؟
=:بله ارباب آقای مین گفتن هروقت خواستین قرارداد ببندین ایشون امادن میان هروقت ک بگین
×:هوم خوبه اون مرتیکه چی پیداش کردید
=:بله ارباب همونطور ک فرمودید تمام اعضای بدنشو تیکه تیکه کردیم و چرخش کردیم و آشپز سرخ کرد دادش به بادیگارد ها همه هم خوردن
×:خیلی خب میتونی بری راستی رسیدیم ایتالیا با میکل مورونه یک قرار بزار
=:چشم فعلا امری ندارید برم
×:برو
۲۹.۲k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.