"Everything was fine until that day..."
"Everything was fine until that day..."
پارت ³
شیشه ی مشروبم رو دستم گرفتم و مشغول نوشیدن شدن بی اندازه خوشحال بودم برای اینکه بعد از یک سال قرار قلبمو ببینم ولی به خاطر غروری ک داشتم بروز نمیدادم
پرش زمانی به ساعت ۱ ظهر
از زبان میسو خواب بودم ک با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم دیدم ساعت یکه وایی بدبخت شدم خیر سرم امروز شوهرم بعد از یکسال میخواد بیاد بعدش من تا لنگ ظهر گرفتم خوابیدم سریع بلند شدم رفتم حموم لباس پوشیدم آرایش کردم موهامو درست کردم ک زنگ در خورد فک کنم جونگکوکه
سریع رفتم درو باز کردم تا دیدمش پریدم بغلش
×:سلام پرنسسم
+:سلام زندگیم(بغض)
پاهامو دور کمرش حلقه کرده بودم بعد از چند مین از هم جدا شدیم بهش نگاه کردم چقد جذاب تر شده بود و همینطور خوش هیکل تر
×:دلم برات یک ذره شده بود
+:منم همینطور
بعدش کوک اومد منو یک دستشو گذاشت پشت کمرم اون یکی هم گذاشت پشت گردنم لباشو به لبام نزدیک کرد و خیلی آروم میبوسید و مک میزد ولی بعدش وحشی شد جوری ک داشتم خفه میشدم بهش مشت زدم ک بازم ولم نکرد ک لبامو دادم تو و ولم کرد
×:اوم بیب چرا این کارو کردی؟
+:داشتی خفم میکردی خو چرا انقد خشن؟
×:بعد از یک سال توقع داری ملایم باشم هومم؟
+:به هر حال
×:دلم برای طعم این توت فرنگی ها یک ذره شده بود
+:قربونت برم
×:خدانکنه
+:بیا بریم بشین از راه اومدی هنوز سر پا هستی
×:ولش بیا بریم تو اتاق خواب دراز بکشیم
+:باشه
دوتایی رفتیم سمت اتاق خواب کوک اومد کتشو در آورد رو تخت دراز کشید بعدش دستشو باز کرد منم رفتم توی بغلش ک محکم گرفته بود منو
+:اه خفه شدم ولم کن
×:هیش انقد غر نزن بیب
+:وایی تو انقد گنده نبودی ک(خنده)
×:شدم دیگ حالا(خنده)
+:اوفف از دست تو
×:استراحت کن ک شب باید تا صبح زیرم جون بدی(نیشخند)
+:یاا اینجوری نگو من امروز حالشو ندارم
×:فک کردی منتظر میمونم یک سال نمیدونی ک به چه سختی تحمل کردم
+:هوفف چه کنم از دست تو آخه
یهو چشمم به دستش خورد
+:تتو زدی؟(تعجب)
×:آره قشنگه؟
+:قشنگه ولی تو هیچ وقت از تتو زدن حرفی نمیزدی بهم هم نگفتی تتو زدی
×:دیگ خواستم سوپرایزت کنم تاز روی بدنم هم هست
+:عع جدی کجا؟
اومد در گوشم زمزمه کرد
×:رو دیکم
+:ایشش بیشعور منحرف
×:عع ب چه حقی با ددیت اینجوری حرف میزنی هومم تنبیه میخوای بیبی گرل؟
+:وا مگ چی گفتم راستی تو چرا انقد عوض شدی توی این یکسال
×:چیم عوض شده؟
+:این از هیکل و تتو هات اینم از اخلاقت خیلی خشم و عصبی شدی عزیزم چخبره
×:خوشگلم از بزرگترین مافیای جهان توقع نداری ک نرم رفتار کنه هومم؟
+:اووو جهان ولی مگ بزرگترین مافیای کره نبودی؟(تعجب)
پارت ³
شیشه ی مشروبم رو دستم گرفتم و مشغول نوشیدن شدن بی اندازه خوشحال بودم برای اینکه بعد از یک سال قرار قلبمو ببینم ولی به خاطر غروری ک داشتم بروز نمیدادم
پرش زمانی به ساعت ۱ ظهر
از زبان میسو خواب بودم ک با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم دیدم ساعت یکه وایی بدبخت شدم خیر سرم امروز شوهرم بعد از یکسال میخواد بیاد بعدش من تا لنگ ظهر گرفتم خوابیدم سریع بلند شدم رفتم حموم لباس پوشیدم آرایش کردم موهامو درست کردم ک زنگ در خورد فک کنم جونگکوکه
سریع رفتم درو باز کردم تا دیدمش پریدم بغلش
×:سلام پرنسسم
+:سلام زندگیم(بغض)
پاهامو دور کمرش حلقه کرده بودم بعد از چند مین از هم جدا شدیم بهش نگاه کردم چقد جذاب تر شده بود و همینطور خوش هیکل تر
×:دلم برات یک ذره شده بود
+:منم همینطور
بعدش کوک اومد منو یک دستشو گذاشت پشت کمرم اون یکی هم گذاشت پشت گردنم لباشو به لبام نزدیک کرد و خیلی آروم میبوسید و مک میزد ولی بعدش وحشی شد جوری ک داشتم خفه میشدم بهش مشت زدم ک بازم ولم نکرد ک لبامو دادم تو و ولم کرد
×:اوم بیب چرا این کارو کردی؟
+:داشتی خفم میکردی خو چرا انقد خشن؟
×:بعد از یک سال توقع داری ملایم باشم هومم؟
+:به هر حال
×:دلم برای طعم این توت فرنگی ها یک ذره شده بود
+:قربونت برم
×:خدانکنه
+:بیا بریم بشین از راه اومدی هنوز سر پا هستی
×:ولش بیا بریم تو اتاق خواب دراز بکشیم
+:باشه
دوتایی رفتیم سمت اتاق خواب کوک اومد کتشو در آورد رو تخت دراز کشید بعدش دستشو باز کرد منم رفتم توی بغلش ک محکم گرفته بود منو
+:اه خفه شدم ولم کن
×:هیش انقد غر نزن بیب
+:وایی تو انقد گنده نبودی ک(خنده)
×:شدم دیگ حالا(خنده)
+:اوفف از دست تو
×:استراحت کن ک شب باید تا صبح زیرم جون بدی(نیشخند)
+:یاا اینجوری نگو من امروز حالشو ندارم
×:فک کردی منتظر میمونم یک سال نمیدونی ک به چه سختی تحمل کردم
+:هوفف چه کنم از دست تو آخه
یهو چشمم به دستش خورد
+:تتو زدی؟(تعجب)
×:آره قشنگه؟
+:قشنگه ولی تو هیچ وقت از تتو زدن حرفی نمیزدی بهم هم نگفتی تتو زدی
×:دیگ خواستم سوپرایزت کنم تاز روی بدنم هم هست
+:عع جدی کجا؟
اومد در گوشم زمزمه کرد
×:رو دیکم
+:ایشش بیشعور منحرف
×:عع ب چه حقی با ددیت اینجوری حرف میزنی هومم تنبیه میخوای بیبی گرل؟
+:وا مگ چی گفتم راستی تو چرا انقد عوض شدی توی این یکسال
×:چیم عوض شده؟
+:این از هیکل و تتو هات اینم از اخلاقت خیلی خشم و عصبی شدی عزیزم چخبره
×:خوشگلم از بزرگترین مافیای جهان توقع نداری ک نرم رفتار کنه هومم؟
+:اووو جهان ولی مگ بزرگترین مافیای کره نبودی؟(تعجب)
۲۶.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.