عشق یا نفرت؟
عشق یا نفرت؟
part ²⁰
که در عمارت باز شد و یه ماشین اومد داخل!
در کسری از ثانیه چند تا آدم از ماشین اومدن بیرون و وارد عمارت شدن...منم که ترسیده بودم رفتم و پشت درخت قایم شدم
که دیدم جونگکوک رو گرفتن و بردن تو ماشین!
همینجوری داشتم نگاه میکردم که یکی یه پارچه گذاشت دم دهنم و منم بیهوش شدم!
ویو کوک:
تو خواب ناز بودم که یهو سر و صدا شد و چند نفر مثل مور و ملخ ریختن تو خونه و منو گرفتن و بردن....حتما دوباره کار اون دویون مادر....است!
منو بردن تو ماشین و چشمامو بستن و بعدش هم منو بردن انداختن تو یه زیرزمین
چند ساعتی میشد که اونجا بودم که در باز شد و چشمامو باز کردن
جونگکوک: چیه؟ الان فک میکنی خیلی قوی ای که منو آوردی اینجا؟
دویون: آره...اگه قوی نبودم که کارمندم لوت نمیداد!
جونگکوک: کارمندت کیه؟
دو یون: جانگ ات!
جونگکوک: چ..چی؟ ات خدمتکار توعه؟
دو یون: آره...من خیلی وقته خریدمش...تو باعث شد همهی نقشه هام عملی بشه!
جونگکوک: "اون دخترهی عوضی...کارمند دو یون بود! نباید بهش اعتماد میکردم و میاوردمش تو خونم!"
دو یون: خوب...الان دیگه تو محو میشی و .... من میشم قدرتمند ترین مافیا!
"و اسلحه گرفت رو صورت جونگکوک و خواست که اونو بکشه که..."
یکی از پشت یه تیر زد به پای دو یون!
دیدم تهیونگه!
کوک: هیونگ!
تهیونگ: همتون سر جاتون وایسید وگرنه تیر میزنم تو کلهی رئیستون!
"و همه دستاشون رو بالا بردن و جونگکوک هم ورداشت و برد خونش"
.
.
.
تهیونگ: کوک پس چیشد چرا دوباره حمله کردن؟
کوک: همش تقصیر اون دخترس!
تهیونگ: کدوم دختره؟
کوک: همون خودش!
تهیونگ: کدوم خودش؟
کوک: ای بابا هیونگ ات رو میگم دیگه 😐
تهیونگ: آهان....صبر کن ببینم کانگ ات؟
کوک: آره
تهیونگ: یعنی چی؟ اون واسه دو یون کار میکرد؟
کوک: آره
تهیونگ: از کجا میدونی؟
کوک: خود دو یون بهم گفت!
تهیونگ: ای بابا..پس همش تقصیر اونه!
حتما چانسو هم واسه دو یون کار میکنه
کوک: تهیونگ به بقیه هم بگو اون دختره رو گیر میارید و میندازیدش تو زیرزمین پیش همون چانسو!
تهیونگ: باشه کوک به بقیه هم میگم
جای حساس قطع نکردم خوب شد؟
پارت بعدی رو هم عصر میذارم
همونطور که قول دادم تو دوران عید کلی پارت میذارم از همین امروز شروع میشه
فردا که برم مدرسه دیگه نمیرم 🥳
پس کلی پارت میذارم♡
part ²⁰
که در عمارت باز شد و یه ماشین اومد داخل!
در کسری از ثانیه چند تا آدم از ماشین اومدن بیرون و وارد عمارت شدن...منم که ترسیده بودم رفتم و پشت درخت قایم شدم
که دیدم جونگکوک رو گرفتن و بردن تو ماشین!
همینجوری داشتم نگاه میکردم که یکی یه پارچه گذاشت دم دهنم و منم بیهوش شدم!
ویو کوک:
تو خواب ناز بودم که یهو سر و صدا شد و چند نفر مثل مور و ملخ ریختن تو خونه و منو گرفتن و بردن....حتما دوباره کار اون دویون مادر....است!
منو بردن تو ماشین و چشمامو بستن و بعدش هم منو بردن انداختن تو یه زیرزمین
چند ساعتی میشد که اونجا بودم که در باز شد و چشمامو باز کردن
جونگکوک: چیه؟ الان فک میکنی خیلی قوی ای که منو آوردی اینجا؟
دویون: آره...اگه قوی نبودم که کارمندم لوت نمیداد!
جونگکوک: کارمندت کیه؟
دو یون: جانگ ات!
جونگکوک: چ..چی؟ ات خدمتکار توعه؟
دو یون: آره...من خیلی وقته خریدمش...تو باعث شد همهی نقشه هام عملی بشه!
جونگکوک: "اون دخترهی عوضی...کارمند دو یون بود! نباید بهش اعتماد میکردم و میاوردمش تو خونم!"
دو یون: خوب...الان دیگه تو محو میشی و .... من میشم قدرتمند ترین مافیا!
"و اسلحه گرفت رو صورت جونگکوک و خواست که اونو بکشه که..."
یکی از پشت یه تیر زد به پای دو یون!
دیدم تهیونگه!
کوک: هیونگ!
تهیونگ: همتون سر جاتون وایسید وگرنه تیر میزنم تو کلهی رئیستون!
"و همه دستاشون رو بالا بردن و جونگکوک هم ورداشت و برد خونش"
.
.
.
تهیونگ: کوک پس چیشد چرا دوباره حمله کردن؟
کوک: همش تقصیر اون دخترس!
تهیونگ: کدوم دختره؟
کوک: همون خودش!
تهیونگ: کدوم خودش؟
کوک: ای بابا هیونگ ات رو میگم دیگه 😐
تهیونگ: آهان....صبر کن ببینم کانگ ات؟
کوک: آره
تهیونگ: یعنی چی؟ اون واسه دو یون کار میکرد؟
کوک: آره
تهیونگ: از کجا میدونی؟
کوک: خود دو یون بهم گفت!
تهیونگ: ای بابا..پس همش تقصیر اونه!
حتما چانسو هم واسه دو یون کار میکنه
کوک: تهیونگ به بقیه هم بگو اون دختره رو گیر میارید و میندازیدش تو زیرزمین پیش همون چانسو!
تهیونگ: باشه کوک به بقیه هم میگم
جای حساس قطع نکردم خوب شد؟
پارت بعدی رو هم عصر میذارم
همونطور که قول دادم تو دوران عید کلی پارت میذارم از همین امروز شروع میشه
فردا که برم مدرسه دیگه نمیرم 🥳
پس کلی پارت میذارم♡
۱۵.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.