مافیای جذاب

#مافیای جذاب
#پارت _ آخر
نامجون : به به ببین کی اینجاست ، با عجله کجا میری

کوک : اوه ببین چه عوضی اینجاست

ته : چرا رنگت پریده ، میبینم دیگه کسیو نداری

یوری پشت کوک قایم میشه

نامجون : تازه کجاشو دیدی ، ۳۰ تا افراد دیگه میان پیش نامجون 😐

کوک : با دستای خودم میکشمت نامجون * با عصبانیت *

ته : کوک بیا این عوضیو بکشیم

و دوباره تیر اندازی شروع میشه 😅

کوک یوریو میبرده پشت دیوار

کوک : یوری همینجا بمون

یوری : نهه منم میامم

کوک : نمیخواممم از دستت بدم ، لطفا همینجاا بمونن

یوری سرشو میاره پایین یعنی باشه

بعد از چند دقیقه افرادای نامجون کشته میشن

ویو کوک : بلاخره افراد نامجون روکشتیم و البته افرادای منم مردن الان فقط من و تهیونگ و نامجونیم

تهیونگ با سر علامت میده که یعنی بریم بکشیمش

نامجون : واو چقدر قوی شدی ، و مثل همیشه هرزه تر 😏

کوک نامجونو میگیره و یه مشت بهش میزنه
کوک : این به خاطر اینکه خیانت کردی ، یه مشت محکم دیگه میزنه ، این به خاطر اینکه یوریو ازم گرفتی ، این هم به خاطر اینکه میتونستیم باهم بیشتر باشیم

کوک میخواست یه مشت دیگه هم بزنه که یوری گفت

یوری : کوک خواهششش میکنم ولش کنن

ویو کوک : داشتم همینجوری نامجونو میزدم  ، دستم خونی شده بود و صورت نامجون هم زخم و کبود شده بود . که یوری با بغض و چشمای اشکی گفت ولش کنم ، نتونستم مقاومت کنم و ولش کردم
و رفتم سمت یوری

تهیونگ : من نمیتونستم از نامجون بگذرم ، خیلی عصبانی بودم  ، تفنگو روی نامجون گرفتم

کوک : نهه تهیونگ اینکارو نکن ، میدونم خیلی عوضیه و اذیتمون کرده ولی خواهش میکنم * با بغض *

نامجون : بدو عوضی منو بکش * با داد*

ویو تهیونگ : نمیدونستم چیکار کنم ، دستم میلرزید که دیدم یوری اومد پیشم

یوری : تورو خدا اینکارو نکن * با بغض*
و تفنگو اروم از دستم گرفت

تهیونگ : نامجون عوضی به خاطر کوک و یوری بخشیدمت و حالا گورتو گم کن

کوک : بدو تا نکشتمت

نامجون : باشه ولی هنوز هم حواسم بهت هست

نامجون از پشت بوم خارج میشه و میره

کوک هم یوریو بقل میکنه ، و با هم از مراسم خارج میشن

تهیونگ : اخیی بلاخره تموم شد

کوک : اخ اره * پوزخند *

یوری : خوشحالم که تموم شد  ، بعد از گفتن حرفش بیهوش میشه و میوفته تو بغل کوک

کوک : یورری یووری

ته : چیششد

کوک : این جا خوب نیست باید بریم عمارت

تهیونگ : پس منم میرم ، مواظب خودت باش

کوک : باشه ممنون

کوک یوریو بقل میکنه و میزارتش تو ماشین و سریع به عمارت میره

توی عمارت

اجوما : برو یه لیوان اب بیار

کوک یوری یو میزاره رو تخت و دستش رومیگیره

ویو کوک : اون عوضی خیلی بهش فشار اورده بود ، خیلی کیوته و زیبا
کوک یه بوسه ی کوچیک رو لبش میزنه
اجوما : بفرمایید ابتون
کوک : ممنون

ادامش پارت بعدیی
دیدگاه ها (۰)

ادامه ی پارت آخر :بعد از چند دقیقه یوری بیدار میشه ویو یوری ...

تهکوکککک

#مافیای جذاب #پارت _ ۲۱ادامه :ویو یوری : کوک دست و پامو باز ...

#مافیای جذاب #پارت _ ۲۱ویو کوک : کنترلمو از دست دادم و بهش ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط