مافیای جذاب
#مافیای جذاب
#پارت _ ۲۱
ویو کوک : کنترلمو از دست دادم و بهش شلیک کردم .
همه ی نگهبانا دور کوک و ته جمع شدن و تیراندازی شروع شد ، رفتن پشت دیوار
کوک : ببین تهیونگ من از چپ حمله میکنم تو هم از راست
تهیونگ : اوکی
کوک از راست حمله کرد و ته از چپ
ویو کوک : هرچقدر میزدیم باز بودن و تایممون داشت تموم میشد
تهیونگ : کوک تو برو دنبال یوری ، من حسابشونو میرسم
کوک : نه تنهایی نمیتونی
ته : بهت گفتم برو ، الان بقیه دارن میرقصن و نامجون داره میاد
کوک : باشه ، تهیونگ مواظب باش
ویو کوک : سریع از پله ها میرفتم بالا ، تا به پشت بوم برسم ، لعننتتت خیلی پله هاش زیاده
"بچه ها دلیلی که کوک نمیتونسته از اسانسور استفاده این بوده که اسانسور فقط مخصوص نامجون بوده و کسی اجازه نداشته "
از اونور هم نصف افرادای کوک با تهیونگ رفتن و نصفشون با کوک اومدن
ویو کوک : افرادام که باهام اومدن احساس بهتری کردم و بهسون گفتم تا علامت ندادم نیان
ویو یوری : خیییلیییی ترسیده بودم ، طناب رو به کمرم بسته بودن و اگر طناب قطع میشد از پشت بوم میوفتادم ، دیدم صدای کوک از در پشت بوم اومددد
یوووریی : کوکککک کوکک اینجا
ویو کوک : وارد پشت بوم شدم که صدای یوریو شنیدم ، بغض تو گلوم جمع سد میخواستم سریع برم پیشش ولی نمیتونستم کاری کنم چون اطرافش ۴۰ تا نگهبان بودن ، تفنگمو در اوردم و شروع به تیراندازی کردم . یوری خیلی ترسیده بود
رفتم خشابمو عوض کردم و به نگهبانا علامت دادم
ویو ته : تمام افراد اونجا رو با کمک افراد کوک کشتم و با هم رفتیم بالای پشت بوم
ویو نامجون : میدونستم امروز جونگکوک میاد خودم رو اماده کردم و رفتم توی اتاق مهمونی که با صحنه ای که دیدم موهامم سیخ شد
تمام افرادم مرده بودن به خصوص بورام
خیلی عصبانی شدم و سوار اسانسور شدم که برم پشت بوم
"ای کاش جای یووورییی بودم 😅😢"
ویو کوک : دیدم ته و افرادام اومدن و باهم دهن تک تکشونو سرویس کردیم
تمام افرادای نامجون رو کشتیم و سریع رفتم سراغ یوری
ویو یوری : دیدم کوک داره میاد ، خیلیی خوشحال شدم اینجا واقعا عذاب کشیده بودم
ویو کوک : سریع رفتم و دست و پای یوریو باز کردم
بچه ها ادامش جا نشد توی پارت بعدی ادامش رو میزام
#پارت _ ۲۱
ویو کوک : کنترلمو از دست دادم و بهش شلیک کردم .
همه ی نگهبانا دور کوک و ته جمع شدن و تیراندازی شروع شد ، رفتن پشت دیوار
کوک : ببین تهیونگ من از چپ حمله میکنم تو هم از راست
تهیونگ : اوکی
کوک از راست حمله کرد و ته از چپ
ویو کوک : هرچقدر میزدیم باز بودن و تایممون داشت تموم میشد
تهیونگ : کوک تو برو دنبال یوری ، من حسابشونو میرسم
کوک : نه تنهایی نمیتونی
ته : بهت گفتم برو ، الان بقیه دارن میرقصن و نامجون داره میاد
کوک : باشه ، تهیونگ مواظب باش
ویو کوک : سریع از پله ها میرفتم بالا ، تا به پشت بوم برسم ، لعننتتت خیلی پله هاش زیاده
"بچه ها دلیلی که کوک نمیتونسته از اسانسور استفاده این بوده که اسانسور فقط مخصوص نامجون بوده و کسی اجازه نداشته "
از اونور هم نصف افرادای کوک با تهیونگ رفتن و نصفشون با کوک اومدن
ویو کوک : افرادام که باهام اومدن احساس بهتری کردم و بهسون گفتم تا علامت ندادم نیان
ویو یوری : خیییلیییی ترسیده بودم ، طناب رو به کمرم بسته بودن و اگر طناب قطع میشد از پشت بوم میوفتادم ، دیدم صدای کوک از در پشت بوم اومددد
یوووریی : کوکککک کوکک اینجا
ویو کوک : وارد پشت بوم شدم که صدای یوریو شنیدم ، بغض تو گلوم جمع سد میخواستم سریع برم پیشش ولی نمیتونستم کاری کنم چون اطرافش ۴۰ تا نگهبان بودن ، تفنگمو در اوردم و شروع به تیراندازی کردم . یوری خیلی ترسیده بود
رفتم خشابمو عوض کردم و به نگهبانا علامت دادم
ویو ته : تمام افراد اونجا رو با کمک افراد کوک کشتم و با هم رفتیم بالای پشت بوم
ویو نامجون : میدونستم امروز جونگکوک میاد خودم رو اماده کردم و رفتم توی اتاق مهمونی که با صحنه ای که دیدم موهامم سیخ شد
تمام افرادم مرده بودن به خصوص بورام
خیلی عصبانی شدم و سوار اسانسور شدم که برم پشت بوم
"ای کاش جای یووورییی بودم 😅😢"
ویو کوک : دیدم ته و افرادام اومدن و باهم دهن تک تکشونو سرویس کردیم
تمام افرادای نامجون رو کشتیم و سریع رفتم سراغ یوری
ویو یوری : دیدم کوک داره میاد ، خیلیی خوشحال شدم اینجا واقعا عذاب کشیده بودم
ویو کوک : سریع رفتم و دست و پای یوریو باز کردم
بچه ها ادامش جا نشد توی پارت بعدی ادامش رو میزام
- ۶.۳k
- ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط