پارت ۱۰۰
پارت ۱۰۰
*پشمام شد ۱۰۰ پارت،مرسی از همه ی حمایت هاتون:)*
همه با اینکه از خبر بارداریش مطلع بودن اما طوری رفتار کردن که انگار از هیچی خبر ندارن و خیلی غافلگیر شدن.....
ا/ت نفس عمیقی کشید......یه بار سنگینی از روی دوشش برداشته بود.....
همچین با دیدن لبخند ریز جونگ کوک دلش گرم شده بود.....کم کم داشت پی میبرد پسر رو به روش که به بی رحمی و سنگدلی پیش همه معروف بود اونقدرام عوضی نیست......
.......
ساعت ۱۲ بود.....همگی کمی مست بودن.....
اما همچنان داشتن جرئت حقیقت بازی میکردن.....
ا/ت بطری رو چرخوند و که بین چه یونگ و جونگ کوک افتاد
÷خب.....جرئت یا حقیقت
-جرئت.....
÷بلند شو خوشگل ترین دختر اینجا رو ببوس.....
جونگ کوک دستی روی چشمهاش کشید و سری به معنای نا امیدی تکون داد....
چه یونگ مطمئن بود که جونگ کوک هیچ وقت این کارو انجام نمیده اما این حرفو بهش گفته بود چون فقط می خواست کمی اذیتش کنه.....
جیمین چشم غره ای به چه یونگ رفت و گفت
×دقیقا چرا این حرفو زدی....
چه یونگ خواست جوابی بده که ا/ت پرسید
+خب مگه چیه؟......بلند شه خوشگل ترین دختر اینجا رو ببوسه....مگه آسمون زمین میاد؟
چه یونگ با لبخند شروری برگشت سمت ا/ت جواب داد
÷آخه جناب جئون نمی تونه کسی رو ببوسه به جز یه نفر.....
دخترک با بهت به چه یونگ خیره شده بود.....حرف چه یونگ سرنخی برای جواب سوالی بود که مدت ها بود ذهنش رو درگیر کرده بود.....
جیمین رو به چه یونگ گفت
×چه یونگا.....کافیه.....
ا/ت که مدت ها بود دنبال جوابی برای سوالش بود کوتاه نیومد.......
*پشمام شد ۱۰۰ پارت،مرسی از همه ی حمایت هاتون:)*
همه با اینکه از خبر بارداریش مطلع بودن اما طوری رفتار کردن که انگار از هیچی خبر ندارن و خیلی غافلگیر شدن.....
ا/ت نفس عمیقی کشید......یه بار سنگینی از روی دوشش برداشته بود.....
همچین با دیدن لبخند ریز جونگ کوک دلش گرم شده بود.....کم کم داشت پی میبرد پسر رو به روش که به بی رحمی و سنگدلی پیش همه معروف بود اونقدرام عوضی نیست......
.......
ساعت ۱۲ بود.....همگی کمی مست بودن.....
اما همچنان داشتن جرئت حقیقت بازی میکردن.....
ا/ت بطری رو چرخوند و که بین چه یونگ و جونگ کوک افتاد
÷خب.....جرئت یا حقیقت
-جرئت.....
÷بلند شو خوشگل ترین دختر اینجا رو ببوس.....
جونگ کوک دستی روی چشمهاش کشید و سری به معنای نا امیدی تکون داد....
چه یونگ مطمئن بود که جونگ کوک هیچ وقت این کارو انجام نمیده اما این حرفو بهش گفته بود چون فقط می خواست کمی اذیتش کنه.....
جیمین چشم غره ای به چه یونگ رفت و گفت
×دقیقا چرا این حرفو زدی....
چه یونگ خواست جوابی بده که ا/ت پرسید
+خب مگه چیه؟......بلند شه خوشگل ترین دختر اینجا رو ببوسه....مگه آسمون زمین میاد؟
چه یونگ با لبخند شروری برگشت سمت ا/ت جواب داد
÷آخه جناب جئون نمی تونه کسی رو ببوسه به جز یه نفر.....
دخترک با بهت به چه یونگ خیره شده بود.....حرف چه یونگ سرنخی برای جواب سوالی بود که مدت ها بود ذهنش رو درگیر کرده بود.....
جیمین رو به چه یونگ گفت
×چه یونگا.....کافیه.....
ا/ت که مدت ها بود دنبال جوابی برای سوالش بود کوتاه نیومد.......
۴۶.۴k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.