part

#part_137
#رها
همه نشسته بودن دور هم و زیر چشمی منو طاها رو نگاه میکردن
طاهام نشسته بود داشت با گوشیش بازی میکرد
سکوتی بدی تو خونه حاکم شده بود
یهو طاها پرید بالا
طاها-یعسسسس همینه چه میکنه این طاها بهمنی
رها-چته؟
طاها-حجی به بوفون گل زدم
عمو-همچیم میگه گل زدم فکر کردم به ناوس زدی اون بوفون انقدر پیره که بابا بزرگ منم میتونه بهش گل بزنه
طاها-پدر گرام باید یاد آوری کنم بوفون ۳ سال از شما کوچیکتره
اینو که گفتم ساکت شد و زل زد به سقف
بابا-ولی همچین میگی ناوس انگار کیه والا این بوفون خیلی بهتر از اونه
طاها-اینو به اون رئالی مفلوک بگو خائن به مسی پشت کرد رفت رئالی شد
عمو-آهای آهای به رئال توهین نکن الان فکر میکنی شما با اون مسیتون چه گولی به سرتون زدید یارو وسط دوییدن یهو دندون مصنویاش میوفته رو زمین
طاها_هرچیه مثل رونالودوی خائن نیست که طرفداراشو ول کنه بره
خواستم برم تو بحثشون و طرف عمو رو بگیرم که یهو نگار جون دمپایی پرت کرد که خورد تو صورت طاها
طاها-آخ مامان چته؟
نگار-جمع کن این بحث چرت همچین ذوق میکنه انگار از بارسا بهش دعوت نامه فرستادم تو گوشیت یه گل به اون پیری بوفون زدی دیگه
طاها-مرسی واقعا تاحالا کسی اینطور منو امیدوار نکرده بود و به ادامه راهم تشویقم نکرده بود
نگار-وضیفه یه مادر همینه عزیزم
#شکلات_تلخ
شب خوش دوستان
دیدگاه ها (۳)

#part_138 #رها سر میز شام بودیم که دیدم عمو هی داره پیس پیس ...

#part_139 #فریال فریال-شکیببببب؟ شکیب-مرگگگگگگگگ چرا داد می...

#part_136 #طاها با این حرف رها همه با تعجب بهمون خیره شدن م...

#part_135 #رها مامان-رها پس کجا موندی بیا بریم دیگه رها-اوم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط