part

#part_140
#مبین
نازی نشسته بود فیلم میدید منم داشتم در و دیوار نگاه میکردم
مبین-میگم نازی
نازی-جان
مبین-من گشنمه
یه نگاه عجیب بهم کرد
نازی-اوووم...هم دست داری...وایسا ببینم پاهم که داری....مشکلی نمیبینم خودت میتونی بری یه چیزی برداری بخوری
مبین-مرسی واقعا....من بلد نیستم پاشو برو یه چی درست کن
نازی-الان فکر کردی من بلدم؟
مبین-خداوکیلی من برای چی اومدم باتو
نازی-واسه منم سواله واقعا چرا؟
مبین-خریت کردم
نازی-عافرین دیگه تکرار نشه
مبین-تا آخر عمرم دیگه غلط کنم برم سمت دختر دیگه ای
نازی-خو الان که دقت میکنم بچه خوبی شدی پاشم برم ببینم چی میتونم برات درست کنم
مبین-ای جونززز عشق خودمی
نازی-جو نگیر هنو مطمئن نیستم تو راه آشپزخونه میخوام بهش فکر کنم
مبین-خو منم همینطور که تو داری میری سمت آشپزخونه به این فکر میکنم که برم سمت دختر دیگه ای یا نه
نازی-عزیزم چی میخوری برات درست کنم؟
مبین-وای بدجور هوس زرشک پلو با مرغ کردم
نازی-یکم سخت نیست
مبین-این همسایه بغلیتون هنوزم اینجا زندگی میکنه دختر خیلی خوبی بود فکر کنم سینگلم بود
نازی-یکم صبر کنی زرشک پلو حاضر میشه
مبین-با مرغ
نازی-باش
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۰)

#part_141 #طاهابا تعجب به ظرف رو به روم زل زدم طاها-حجی سه ...

#part_142 #رها پسرا که رفتن بیرون منو فریال و نازی بودیم فقط...

#part_139 #فریال فریال-شکیببببب؟ شکیب-مرگگگگگگگگ چرا داد می...

#part_138 #رها سر میز شام بودیم که دیدم عمو هی داره پیس پیس ...

#سناریو وقتی داری تو اشپزخونه اهنگ نرو مریم رو میخونی واکنشش...

دوپارتی تهیونگات ویو:دست تهیونگ رو روی کمرم حس کردم بدون این...

فیک جونگکوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط