در چهل سالگی هم که باشی

در چهل سالگی هم که باشی
طنین صدای کسی که
تو را به "نام کوچکت"
بخواند و
پشت هر بار که صدایت می‌کند
"عزیزم"
بگذارد
می‌تواند عاشق‌ات کند.
و تو
بعد از تمام شدن حرفهایش
دختربچه‌ی هجده ساله‌ای می‌شوی
که دوست دارد
بال در بیاورد
از شوقِ عاشقی ...
دیدگاه ها (۱)

کاش......حتی ، یک بار....لابه لای غم دلتنگی,من...." تو " گذر...

ردّ پاهایت به روی این دلم جا مانده است..مرغ شیدای سحر؛ دل بی...

انگار که سالهاست که رفته ای …از تابستان بگو ، از بهاری که رف...

کاش چون پاییز بودمکاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.برگها...

روزیمن چهل ساله میشومو موهایم جوگندمیحتمابازهم شبها تنهایی ق...

part 1صدای عمارتصدای آرام قدم‌های گردشگرها روی کف‌پوش سنگی س...

نخست، درمی‌یابی متفاوتی. ممکن است کودکی باشی که مجبور است با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط