عشق دست نیافتنی p8
عشق دست نیافتنی p8
ا.ت:اخ گردنم حیلی درد میکنه
تهیونگ:بزار ببینم چی شدی نکنه بخیه هاتباز شدن
ا.ت:یااا ولش کن یکم درد میکنه
اومد و دستشو گذاشت رو گردن و چسب رو اروم باز کرد و نگاه کرد و دوباره چسب رو چسبوند و بوسه ای گذاشت روی گردنم اروم و یه حس ارامشی بهم دا ست داد
تهیونگ:چیزی نیست نگران نباش طبیعی درد داره گردنت رو زیاد تکون نده باشه عزیز..
ا.ت:ها
تهیونگ:هیچی برو تو ماشین من اومدم(با جدیت )
ا.ت:اصلا فازش معلوم نیس یه دقیقه خوبه یه دقیقه سگ میشه مود عوض میکنع(زیر لب)
تهیونگ:یااا فهمیدم چی گفتی خودت سگی
ا.ت:ایشَششش
رفتم و سوار ماشین شدم ،نشسته بودم تا تهیونگ بیاد منو ببره هتل که روی گوشیم یه پیامک اومد
ناشناس:بهت خیلی وقت نمیدم زنده بمونی دختره کوچولو از تهیونگ فاصله بگیر دختره هرزه و اگر ن میکشمت
تا این پیام رو خوندم ترس کل وجودمو فرا گرفت نمیدونم چرا و داشتم ناخونامو روی دستم فشار میدادم که دیدم تهیونگ اومد تو ماشین
تهیونگ:یاااااا هواست کجاست داری چه کار میکنی (با داد)
ا.ت:ها؟اخ دستم کی اینجوری شد،ایشششش گندش بزنن ولش کن میشه بری سمت هتل خستم
تهیونگ:میری خونه ای که برات اماده کردم
ا.ت:اوم شرمنده ولی من نمیرم اونجا چون راحت نیستم تو هتل میمونم یه کار پیدا میکنم و با حقوقم یه خونه کوچیک اجاره میکنم ممنونم بابت کمکت
تهیونگ:امکانش هست بازم اون عوضی پیداش بشه فهمیدی پس میری اونجا حرف اضافه هم نزن اوکی؟
ا.ت:هوووووف باشع
رسیدیم دم هتل از ماشین پیاده شدم و رفتم بالا تو اتاق خودم که لباسامو جمع کنم که با صحنه ای که دیدم خشکم زد و سرجام وایسادم و فقط نگاه میکردم که دیدم تهیونگ اومد بالا
تهیونگ:هی خوبی چرا انقدر دیر کردی ،چ...چی چراااااااا ،چرا اینجا خونیه چرااااا ایننننننن(با چشمای پر اشک و داد)
ا.ت:این ......ن امکان نداره این همون باشه (با گریه)
تهیونگ:اینجا چه اتفاقی افتاده چرا تو اتاق تو ا.ت چرااااا کار کدوم عوضی بوده ها(با داد و گریه)
ا.ت:این.....من .....من نمیتونم ....چرا اینجا کدوم اشغالی اینکارو کرد باهاش چرا چراااااااا(با گریه و جیغ)تورخدا چرااااا اخه
تهیونگ:زنگ بزن یکی بیاد اینجا،لطفا بلند شو چرا باید تورو تو این حال ببینم چرا اخه لطفاااااا
ا.ت:هق.....هق....هق... چرا باید به خاطر من تقاص پس بدی اخه چرا مگه قرار نشد کاری نکنی
تهیونگ:ا.ت چرا (با گریههههه)
ا.ت :کوکی .....
ا.ت:اخ گردنم حیلی درد میکنه
تهیونگ:بزار ببینم چی شدی نکنه بخیه هاتباز شدن
ا.ت:یااا ولش کن یکم درد میکنه
اومد و دستشو گذاشت رو گردن و چسب رو اروم باز کرد و نگاه کرد و دوباره چسب رو چسبوند و بوسه ای گذاشت روی گردنم اروم و یه حس ارامشی بهم دا ست داد
تهیونگ:چیزی نیست نگران نباش طبیعی درد داره گردنت رو زیاد تکون نده باشه عزیز..
ا.ت:ها
تهیونگ:هیچی برو تو ماشین من اومدم(با جدیت )
ا.ت:اصلا فازش معلوم نیس یه دقیقه خوبه یه دقیقه سگ میشه مود عوض میکنع(زیر لب)
تهیونگ:یااا فهمیدم چی گفتی خودت سگی
ا.ت:ایشَششش
رفتم و سوار ماشین شدم ،نشسته بودم تا تهیونگ بیاد منو ببره هتل که روی گوشیم یه پیامک اومد
ناشناس:بهت خیلی وقت نمیدم زنده بمونی دختره کوچولو از تهیونگ فاصله بگیر دختره هرزه و اگر ن میکشمت
تا این پیام رو خوندم ترس کل وجودمو فرا گرفت نمیدونم چرا و داشتم ناخونامو روی دستم فشار میدادم که دیدم تهیونگ اومد تو ماشین
تهیونگ:یاااااا هواست کجاست داری چه کار میکنی (با داد)
ا.ت:ها؟اخ دستم کی اینجوری شد،ایشششش گندش بزنن ولش کن میشه بری سمت هتل خستم
تهیونگ:میری خونه ای که برات اماده کردم
ا.ت:اوم شرمنده ولی من نمیرم اونجا چون راحت نیستم تو هتل میمونم یه کار پیدا میکنم و با حقوقم یه خونه کوچیک اجاره میکنم ممنونم بابت کمکت
تهیونگ:امکانش هست بازم اون عوضی پیداش بشه فهمیدی پس میری اونجا حرف اضافه هم نزن اوکی؟
ا.ت:هوووووف باشع
رسیدیم دم هتل از ماشین پیاده شدم و رفتم بالا تو اتاق خودم که لباسامو جمع کنم که با صحنه ای که دیدم خشکم زد و سرجام وایسادم و فقط نگاه میکردم که دیدم تهیونگ اومد بالا
تهیونگ:هی خوبی چرا انقدر دیر کردی ،چ...چی چراااااااا ،چرا اینجا خونیه چرااااا ایننننننن(با چشمای پر اشک و داد)
ا.ت:این ......ن امکان نداره این همون باشه (با گریه)
تهیونگ:اینجا چه اتفاقی افتاده چرا تو اتاق تو ا.ت چرااااا کار کدوم عوضی بوده ها(با داد و گریه)
ا.ت:این.....من .....من نمیتونم ....چرا اینجا کدوم اشغالی اینکارو کرد باهاش چرا چراااااااا(با گریه و جیغ)تورخدا چرااااا اخه
تهیونگ:زنگ بزن یکی بیاد اینجا،لطفا بلند شو چرا باید تورو تو این حال ببینم چرا اخه لطفاااااا
ا.ت:هق.....هق....هق... چرا باید به خاطر من تقاص پس بدی اخه چرا مگه قرار نشد کاری نکنی
تهیونگ:ا.ت چرا (با گریههههه)
ا.ت :کوکی .....
۵۷.۸k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.