پارت211
#پارت211
والان هم که افتاده گوشه بیمارستان بازم بخاطر توعه مطمئنم! چرا دست از سر دخترم برنمیداری؟ ترجیح میدادم مردم پشت سرم فوش بدن ولی
عزیزمو به دست تو ندم، فقط بخاطر ابرو بر باد رفته ی دخترم حاظر شدم به تو بدمش فقط برای همین!
مگر نه خوشم ازت نمیاد...
راستش نمیتونستم هیچ حرفی بزنم! یعنی قدرت حرف زدن نداشتم همه شو درست میگفت من باعث بانی حال الان تینا هستم اره اینا همش تقصیر منه!
ولی خب چیکار کنم دوستش دارم نمیتونم ازش بگذرم با دادی که زد دست از فکر کردن برداشتم
شرمنده گفتم:شما درست میگید همه اینا تقصیر منه ولی...
تو چشماش زل زدم: شاید باورتون نشه ولی من عاشق تینام هر کاری هم براش میکنم اره درسته بهش بد کردم ولی خداشاهده از رو عمد نبوده
یقه مو ول کرد و رفت رو یکی از صندلی ها نشست دستاشو رو سرش گذاشت و با پاش رو میز ضرب گرفت که یهو گفت:
تینا مادر نداره، دلش به بچه ش خوش بود بهم میگفت بابایی وقتی بچه م به دنیا اومد قول میدم براش مادری کنم ترکش نکنم ولی نشد
تو عذاب دخترمو ندیدی امروز هم گفت که میرم از ارسام طلاق بگیرم ولی به جای طلاق افتاد رو تخت بیمارستان!
تهدید کنان سرشو بلند کرد و انگشت اشارشو تکون داد غرید:
بیین چی بهت میگم، دعا کن بلایی سر دخترم نیاد مگرنه بدبختت میکنم!
محکم گفت:بلایی سر دخترتون نمیاد و اینکه ...
گفتن این حرف برام سخت بود ولی به زبون آوردمش:
و اینکه اگه حال تینا خوب شد که مطمئنم خوب میشه من قول میدم با اینکه دوستش دارم ولی راضی به اذیتش نیستم پس میرم بهتو...
با باز شدن در اتاق عمل حرفم نصفه موند با دیدن دکتر هر سه تایمون حمله کردیم سمتش که دکتر یه قدم به عقب برداشت
هر کدوم سوال پیچش میکردیم که دستشو بلند کرد و با صدای گرفته ایی گفت:
خواهشا صبر کنید و...
والان هم که افتاده گوشه بیمارستان بازم بخاطر توعه مطمئنم! چرا دست از سر دخترم برنمیداری؟ ترجیح میدادم مردم پشت سرم فوش بدن ولی
عزیزمو به دست تو ندم، فقط بخاطر ابرو بر باد رفته ی دخترم حاظر شدم به تو بدمش فقط برای همین!
مگر نه خوشم ازت نمیاد...
راستش نمیتونستم هیچ حرفی بزنم! یعنی قدرت حرف زدن نداشتم همه شو درست میگفت من باعث بانی حال الان تینا هستم اره اینا همش تقصیر منه!
ولی خب چیکار کنم دوستش دارم نمیتونم ازش بگذرم با دادی که زد دست از فکر کردن برداشتم
شرمنده گفتم:شما درست میگید همه اینا تقصیر منه ولی...
تو چشماش زل زدم: شاید باورتون نشه ولی من عاشق تینام هر کاری هم براش میکنم اره درسته بهش بد کردم ولی خداشاهده از رو عمد نبوده
یقه مو ول کرد و رفت رو یکی از صندلی ها نشست دستاشو رو سرش گذاشت و با پاش رو میز ضرب گرفت که یهو گفت:
تینا مادر نداره، دلش به بچه ش خوش بود بهم میگفت بابایی وقتی بچه م به دنیا اومد قول میدم براش مادری کنم ترکش نکنم ولی نشد
تو عذاب دخترمو ندیدی امروز هم گفت که میرم از ارسام طلاق بگیرم ولی به جای طلاق افتاد رو تخت بیمارستان!
تهدید کنان سرشو بلند کرد و انگشت اشارشو تکون داد غرید:
بیین چی بهت میگم، دعا کن بلایی سر دخترم نیاد مگرنه بدبختت میکنم!
محکم گفت:بلایی سر دخترتون نمیاد و اینکه ...
گفتن این حرف برام سخت بود ولی به زبون آوردمش:
و اینکه اگه حال تینا خوب شد که مطمئنم خوب میشه من قول میدم با اینکه دوستش دارم ولی راضی به اذیتش نیستم پس میرم بهتو...
با باز شدن در اتاق عمل حرفم نصفه موند با دیدن دکتر هر سه تایمون حمله کردیم سمتش که دکتر یه قدم به عقب برداشت
هر کدوم سوال پیچش میکردیم که دستشو بلند کرد و با صدای گرفته ایی گفت:
خواهشا صبر کنید و...
۵.۳k
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.