عشق بد پارت 31
اسلحه اشو از تو جیبش آورد بیرون و روی سر من گذاشت
•با ات جونت خداحافظی کن آقای جئون
_نهههه...شوگا هر کاری بگی انجام میدم فقط ولش کن
+جونگکوک(گریه)
_ات عزیزم آروم باش نجاتت میدم
•تو میخوای از دست من نجاتش بدی ؟..اوکی پس باید بای جونگکوک
+نه(دادد..گریه)
_نهههههههه....شوگاااا
•چته
_ات رو ول کن بجاش منو بگیر
•نچ ..تو باید افسردگی بگیری ...حالا هم خداحافظ
از زبان نویسنده (من😶🌫️🫐)
شوگا اسلحه رو روی سر ات گذاشت ..اما وقتی شوگا خواست به سر ات شلیک کنه..یهو شوگا گلوله به مغزش وارد شد و درجا مرد...اما کی اینکار رو کرد؟
ویو جونگکوک
شوگا میخواست ات رو بکشه که یهو یکی زد به مغز شوگا و مرد وقتی برگشتم دیدم اون..اون تهیونگ بود!
اما اون اینجا چیکار میکنه
ویو ات
شوگا خواست بهم شلیک کنه که یهو یکی مانع شلیک کردن شوگا شد دیدم شوگا افتاده و مرده ...دیدم اون تهیونگ بود که به سر شوگا زده بود..تهیونگ رو نشناختم چون اون زمانی که توی مراسم بودم(خودتون قضیه رو میدونید..اگه نمیدونید برید پارت های قبل رو بخونید 👍)
از زبان نویسنده (دوباره من🪶)
جونگکوک سریع رفت سمت ات و بغلش کرد که ات یهو ناله کرد و جونگکوک نگاهی به ات انداخت دید پشتش سوخته!..سریع ات رو برد بیمارستان و دکتر ها گفتن که اگه بهش پماد بزنه خوب میشه ..خلاصه برمیگردن خونه و جونگکوک هر شب برای ات پماد میزنه..پشت ات خیلی سوخته بود که اصلاً قابل دیدن نبود..جوری بود که هر وقت جونگکوک برای ات پماد میزد قطره اشک هایی از چشماش جاری میشد..شوگا چی؟..اونم که مرد ..نتونست انتقام پدر شو بگیره و اون الان خودش پیش پدر و مادرشه..اما مامانش کجاس ..بعد از قضیه ی شوگا که مرد مامان شوگا افسردگی شدیدی میگیره و تصمیم به خودکشی میکنه و خودشو از بالکن خونه اش پرمیکنه..جنازشو لای گل ها پیدا میکنن....اما قضیه ی اصلی ما اینکه جونگکوک و ات چی میشن ...آیا ازدواج میکنن یا نه؟...
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
•با ات جونت خداحافظی کن آقای جئون
_نهههه...شوگا هر کاری بگی انجام میدم فقط ولش کن
+جونگکوک(گریه)
_ات عزیزم آروم باش نجاتت میدم
•تو میخوای از دست من نجاتش بدی ؟..اوکی پس باید بای جونگکوک
+نه(دادد..گریه)
_نهههههههه....شوگاااا
•چته
_ات رو ول کن بجاش منو بگیر
•نچ ..تو باید افسردگی بگیری ...حالا هم خداحافظ
از زبان نویسنده (من😶🌫️🫐)
شوگا اسلحه رو روی سر ات گذاشت ..اما وقتی شوگا خواست به سر ات شلیک کنه..یهو شوگا گلوله به مغزش وارد شد و درجا مرد...اما کی اینکار رو کرد؟
ویو جونگکوک
شوگا میخواست ات رو بکشه که یهو یکی زد به مغز شوگا و مرد وقتی برگشتم دیدم اون..اون تهیونگ بود!
اما اون اینجا چیکار میکنه
ویو ات
شوگا خواست بهم شلیک کنه که یهو یکی مانع شلیک کردن شوگا شد دیدم شوگا افتاده و مرده ...دیدم اون تهیونگ بود که به سر شوگا زده بود..تهیونگ رو نشناختم چون اون زمانی که توی مراسم بودم(خودتون قضیه رو میدونید..اگه نمیدونید برید پارت های قبل رو بخونید 👍)
از زبان نویسنده (دوباره من🪶)
جونگکوک سریع رفت سمت ات و بغلش کرد که ات یهو ناله کرد و جونگکوک نگاهی به ات انداخت دید پشتش سوخته!..سریع ات رو برد بیمارستان و دکتر ها گفتن که اگه بهش پماد بزنه خوب میشه ..خلاصه برمیگردن خونه و جونگکوک هر شب برای ات پماد میزنه..پشت ات خیلی سوخته بود که اصلاً قابل دیدن نبود..جوری بود که هر وقت جونگکوک برای ات پماد میزد قطره اشک هایی از چشماش جاری میشد..شوگا چی؟..اونم که مرد ..نتونست انتقام پدر شو بگیره و اون الان خودش پیش پدر و مادرشه..اما مامانش کجاس ..بعد از قضیه ی شوگا که مرد مامان شوگا افسردگی شدیدی میگیره و تصمیم به خودکشی میکنه و خودشو از بالکن خونه اش پرمیکنه..جنازشو لای گل ها پیدا میکنن....اما قضیه ی اصلی ما اینکه جونگکوک و ات چی میشن ...آیا ازدواج میکنن یا نه؟...
شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••
۸.۷k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.