ایکه از آغوش من امشب شتابان میروی

...
ای‌که از آغوش من امشب شتابان می‌روی
گوش‌کن درد مرا ای آن‌که از جان می‌روی
کرده‌ای باچشم خود ما را اسیر سرنوشت
ای‌که دریایی چرا چون رود غران می‌روی
پای در این خانه بنهادی و کردی دل اسیر
تا که دل دادم به تو از من گریزان می‌روی
تا که با جام لبانت مست در شب می‌شوم
گرچه می‌بینی که‌بیمارم خروشان می‌روی
این‌که‌درتوگم‌شوم سودای‌هر روزمن است
من به‌هجر تو پریشان و توخندان می‌روی
می‌روی اما چـه می‌دانی که در دنیـای من
خود عزیزی جان من مثل غریـبان می‌روی
هیچ می‌دانی شبم درشور تو باغم گذشت
بی تو می‌سـوزم تو اما با رقـیبان می‌روی
حال‌من بهتر زمجنون نیست دربازی عشق
لیلی عشقی ولی با غمزه رقـصان می‌روی
این‌همه از وصل می‌خوانم برایت شعر دل
باز می‌خندی به اشعارم چه آسان می‌روی
سینه‌ام در درد می‌سـوزد به هجرانت ولی
مست‌وحیرانم توچون‌آهوخرامان می‌روی
هرچه از بغضم‌بگویم درد من افزون شود
بازمی‌مانم به‌پایت خود به‌عصیان می‌روی
راز خود با هرکه گفتم دردلم جز غم نماند
من‌پرم ازخاطرات تو، توچون‌جان می‌روی
سهم من از عشـق جز دریای طوفانی نبود
سهم‌تو رودی‌است آرام درگلستان می‌روی
تا « ندا» گم گشته در عطر نفس‌هـای بهار
گوش‌کن درد مرا ای آن‌که از جان می‌روی #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۲)

...معشوق شب‌هـای من ای مهتاب برخیزاز عشـق تو گـردیده دل بی ت...

...تو جـانی سینه‌ام جای تو چون دنیای من هستیتو مهتابی و خوش ...

...بی تو از درد شکستن غم هجران چه کنممانده در بند تو دل زار ...

...دل به تو دادم ولی گویا تـو بازی می‌کنیگر چه گه گاه با دلم...

⁨ ⁨ چقدر چشم‌به‌راه اومدنش موندی و نیومد؟❤️‍🩹☔️دیر می‌آیی ول...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط