عشق سیاه و سفیدp16
عشق سیاه و سفیدp16
طنبابو محکم بست دور گردنم روی چار پایه بود که چار پایه رو از زیر پام هل داد کنار و من بین زمین و هوا دار بود م داشتم خفه میشدم و چشمام کم کم داشت سیاهی میرفت که دیدیم چند نفر داد زدن جونگ کوک ولش کن کشتیش یکیشون اومد داخل و منو نجات داد و اون یکیش کاری نمیکردهمونجا به در تیکه داده بود نتونستم بفهمم کیه که از حال رفتم فقط فهمیدم همون پسر که مثل جیهوپ بود منو نجاتم داد ......
بعد از مدتی چشمامو باز کردم دیدم یه پسر با لباسای سفید و کرم کنارم نشسته ولی جیهوپ نبود
جیمین:حالت خوبه
سونگ مین:ت....تو کی هستی ؟
جیمین:من جیمینم دوست جونگ کوک
سونگ مین:چطور ممکنه دوستت اینقد به رحم باشه ها(گریه میکردم)
جیمین:سونگ مین تو خیلی چیز هارو نمیدونی که باید بفهمی ولی الانم وقتش نیست گریه نکن همه چی درست میشه
سونگ مین:اره توهم بگو همه چی درست میشه پس کی دیگه ها ....هق...هق
با دستای نرمش اشک هامو از روی گونم پاک کرد ولی بازم فهمیدم که اون هم اسمو بلده با خودم گفت مگه زندگی قبلیم باهمهشون ازدواج کردم که اسممو بلدن
جیمین:الان باید استراحت کنی
سونگ مین:یه لحظه اون پسری که به در تکیه داده بود کی بود
جیمین:اون تهیونگه
سونگ مین:اونم حتما مثل جونگ کوکه بی احساس و بی رحم ها
جیمین: اینطور که فکر میکنب نیست
جیمین بلند شد که بره دستاشو گرفتم
(از زبان جیمین)
اون همون دخوری بود که توی اون روز لنتی حافظشو از دست داد ولی کوکی کمکش نکرد چون تهیونگ اون حرفا رو بهش زده بود من که فکر نمیکنم این دخور به کوکی خیانت کرده باشه
بلند شدم برم که دستمو گرفت
تا دستمو گرفت انگار ارامش کل بدنمو فرا گرفت دستای سفیدو گرمش حس خوبی بهم میداد
(از زبان سونگ مین)
دستشو گرفتم و گفتم:لطفا نرو من میترسم دوباره جونگ کوک پیداش بشه دیگه منو زنده نمیزاره
جیمین:نترس اون مست بوده نمیدونم کی پرش کرده بود که سر ت خالی کرد ولی نگران نباش این شمارمه هروقت کمک خاستی زنگم بزن بزن تا بیام
سونگ مین:اون عوضی گوشیمو گرفته ولی باش اگه نیاز داشتگ هر جور شده زنگت میزنم
جیمین:خب پس منم میرم فعلا استراحت کن
سونگ مین:بازم ازت ممنونم
طنبابو محکم بست دور گردنم روی چار پایه بود که چار پایه رو از زیر پام هل داد کنار و من بین زمین و هوا دار بود م داشتم خفه میشدم و چشمام کم کم داشت سیاهی میرفت که دیدیم چند نفر داد زدن جونگ کوک ولش کن کشتیش یکیشون اومد داخل و منو نجات داد و اون یکیش کاری نمیکردهمونجا به در تیکه داده بود نتونستم بفهمم کیه که از حال رفتم فقط فهمیدم همون پسر که مثل جیهوپ بود منو نجاتم داد ......
بعد از مدتی چشمامو باز کردم دیدم یه پسر با لباسای سفید و کرم کنارم نشسته ولی جیهوپ نبود
جیمین:حالت خوبه
سونگ مین:ت....تو کی هستی ؟
جیمین:من جیمینم دوست جونگ کوک
سونگ مین:چطور ممکنه دوستت اینقد به رحم باشه ها(گریه میکردم)
جیمین:سونگ مین تو خیلی چیز هارو نمیدونی که باید بفهمی ولی الانم وقتش نیست گریه نکن همه چی درست میشه
سونگ مین:اره توهم بگو همه چی درست میشه پس کی دیگه ها ....هق...هق
با دستای نرمش اشک هامو از روی گونم پاک کرد ولی بازم فهمیدم که اون هم اسمو بلده با خودم گفت مگه زندگی قبلیم باهمهشون ازدواج کردم که اسممو بلدن
جیمین:الان باید استراحت کنی
سونگ مین:یه لحظه اون پسری که به در تکیه داده بود کی بود
جیمین:اون تهیونگه
سونگ مین:اونم حتما مثل جونگ کوکه بی احساس و بی رحم ها
جیمین: اینطور که فکر میکنب نیست
جیمین بلند شد که بره دستاشو گرفتم
(از زبان جیمین)
اون همون دخوری بود که توی اون روز لنتی حافظشو از دست داد ولی کوکی کمکش نکرد چون تهیونگ اون حرفا رو بهش زده بود من که فکر نمیکنم این دخور به کوکی خیانت کرده باشه
بلند شدم برم که دستمو گرفت
تا دستمو گرفت انگار ارامش کل بدنمو فرا گرفت دستای سفیدو گرمش حس خوبی بهم میداد
(از زبان سونگ مین)
دستشو گرفتم و گفتم:لطفا نرو من میترسم دوباره جونگ کوک پیداش بشه دیگه منو زنده نمیزاره
جیمین:نترس اون مست بوده نمیدونم کی پرش کرده بود که سر ت خالی کرد ولی نگران نباش این شمارمه هروقت کمک خاستی زنگم بزن بزن تا بیام
سونگ مین:اون عوضی گوشیمو گرفته ولی باش اگه نیاز داشتگ هر جور شده زنگت میزنم
جیمین:خب پس منم میرم فعلا استراحت کن
سونگ مین:بازم ازت ممنونم
۳۸.۲k
۲۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.