PART

PART_14

¥تو کیی؟

لینو:دوست پسرش

£انگار دلت یه کتک حسابی میخواد نه؟

لینو:هه....ولی انگار این تویی که مشت منو توی دهنت میخوای نه؟!
حتی اگه از دو قدمی جیسونگ و من رد بشید کارتون تمومه

€پسر کوچولو گمشو و مزاحم کارمون نشو

لینو که دیگه صبرش تموم شده بود تا خواست با اون ۳ مرد درگیر بشه صدای یه پیرمرد رو پشت سرش شنید...لینو سمت پیرمرد برگشت اون یه پیرمرد با ظاهری جدی اما در عین حال مهربون بود و لباس پلیس به تن داشت

پیرمرد:هوی عوضیا
شما این کوچه ی پشتی رو ۱ ماهه مکان شیشه کشیدن کردین
صاحب کافه گزارشتون کرده
الان گمشید سوار ماشین پلیس بشین وگرنه کار به جاهای بد میکشه

پیرمرد اون ۳ مرد رو با خودش برد و اینجا لینو بود که کنار جیسونگ زانو زده بود و اشک میریخت

لینو،جیسونگ رو براید استایل بغل کرد و اینجا سر جیسونگ کاملا روی سینه ی لینو بود

لینو بعد اینکه جیسونگ رو گذاشت توی ماشین به سمت بیمارستان حرکت کرد
.
.
.
.
توی بیمارستان ساعت 11:50

لینو منتظر دکتر بود تا اینکه دکتر از اتاقی که جیسونگ توش بود خارج شد و گفت

دکتر:چیزی نیست...فقط زیادی توی استرس و فشار بوده برا همین بدنش برای مقابله با این حجم از استرس سعی کرده جیسونگ رو از حال ببره

لینو:میتونم ببینمش؟

دکتر:البته

لینو:ممنون
#استاد_جذاب
دیدگاه ها (۲)

PART_15لینو وارد اتاقی که جیسونگ توش بود شدجیسونگ غرق در خوا...

PART_16جیسونگ و لینو به مدت ۵ دقیقه تو بغل هم بودن تا اینکه ...

PART_13جیسونگ صبحونش رو خورد و ظرفای خودش رو شست و از لینو خ...

PART_12ساعت08:05_فرداویو جیسونگ:::::از خواب بیدار شدمصدای در...

🔴 خبرنگار حوادث: پریشب توی بندرعباس یه مرد وقتی برمیگرده خون...

دوست پسر دمدمی مزاج

Police and lovePt16Police and lovePt15لی فلیکس : میخوای بریم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط