ارباب ثروت(پارت هفتم)
رفتم از جا کلیدی سوییچ ماشین رو برداشتم
و بعد با هر زحمتی بود بلندش کردم و از زیر بغلش گرفتم و بلندش کردم و کشون کشون به سمت در رفتیم و بعد سوار آسانسور شدیم و رفتیم پارکینگ در ماشینو باز کردم صندلی رو خوابوندم و شوگا رو گذاشتم رو صندلی و خودم رفتم صندلی راننده نشستم و به سمت بیمارستان راه افتادیم
وقتی رسیدیم تا دم در بیمارستان خودم شوگا رو بردم ولی بعد پرستارا اومدن و رو تخت گذاشتنش و مستقیم بردن سمت اتاق عمل
یعنی حالش انقدر بود بود؟!
زود به لیا دوستم زنگ زدم که بره ببینه خونه در چه وضعه
& الو لیا
٪ سلام ا/ت
& سلام لیا یه کاری برام میتونی انجام بدی
٪ اره چه کاری؟
& اگه میشه به این آدرسی که میدم یه سر بزنی و ببینی خونه در چه وضعه
باشه؟
٪ باشه
& مرسی الان ادرسو برات میفرستم
بای
٪ اوکی بای
گوشیو قطع کردم و آدرسش رو براش فرستادم
یه ساعت گذشت و لیا بهم زنگ زد
٪ ا/ت نگران نباش همه چی مربطه فقط در خونه باز بود که اونم بستم
& ه...ها چی...؟
ب...باشه
مرسی
و گوشیو قطع کردم
یعنی اون مرده نمرده بود؟
هعییییی نکنه ضدگلوله پوشیده بود؟
بدبخت شدم.
.....
الان سه چهارساعتی میشد شوگا اتاق عمل بود و هنوز هیچ خبری نبود
خیلی نگران شده بودم
نکنه خون ریزی کرده دستش؟
نکنه قلبش ایستاده؟
نه اوت قوی تر از این حرفاس
مدام این حرفارو با خودم تکرار میکردم که با صدای پرستار به خودم اومدم
℅شما همراه این مریضی هستین که اتاق عمله؟
& بله
℅ نسبتتون باهاش چیه؟
& عه .... عام....خب یه همکار و دوست.
℅ از کجا فهمیدین که زخمی شدن
& منو به خونش دعوت کرده بود و وقتی رسیدم دیدم در خونه بازه و بخاطر این نگران شدم و بعد دیدم زخمی شده و آوردمش بیمارستان
اسکی ممنوع
#درخواستی
و بعد با هر زحمتی بود بلندش کردم و از زیر بغلش گرفتم و بلندش کردم و کشون کشون به سمت در رفتیم و بعد سوار آسانسور شدیم و رفتیم پارکینگ در ماشینو باز کردم صندلی رو خوابوندم و شوگا رو گذاشتم رو صندلی و خودم رفتم صندلی راننده نشستم و به سمت بیمارستان راه افتادیم
وقتی رسیدیم تا دم در بیمارستان خودم شوگا رو بردم ولی بعد پرستارا اومدن و رو تخت گذاشتنش و مستقیم بردن سمت اتاق عمل
یعنی حالش انقدر بود بود؟!
زود به لیا دوستم زنگ زدم که بره ببینه خونه در چه وضعه
& الو لیا
٪ سلام ا/ت
& سلام لیا یه کاری برام میتونی انجام بدی
٪ اره چه کاری؟
& اگه میشه به این آدرسی که میدم یه سر بزنی و ببینی خونه در چه وضعه
باشه؟
٪ باشه
& مرسی الان ادرسو برات میفرستم
بای
٪ اوکی بای
گوشیو قطع کردم و آدرسش رو براش فرستادم
یه ساعت گذشت و لیا بهم زنگ زد
٪ ا/ت نگران نباش همه چی مربطه فقط در خونه باز بود که اونم بستم
& ه...ها چی...؟
ب...باشه
مرسی
و گوشیو قطع کردم
یعنی اون مرده نمرده بود؟
هعییییی نکنه ضدگلوله پوشیده بود؟
بدبخت شدم.
.....
الان سه چهارساعتی میشد شوگا اتاق عمل بود و هنوز هیچ خبری نبود
خیلی نگران شده بودم
نکنه خون ریزی کرده دستش؟
نکنه قلبش ایستاده؟
نه اوت قوی تر از این حرفاس
مدام این حرفارو با خودم تکرار میکردم که با صدای پرستار به خودم اومدم
℅شما همراه این مریضی هستین که اتاق عمله؟
& بله
℅ نسبتتون باهاش چیه؟
& عه .... عام....خب یه همکار و دوست.
℅ از کجا فهمیدین که زخمی شدن
& منو به خونش دعوت کرده بود و وقتی رسیدم دیدم در خونه بازه و بخاطر این نگران شدم و بعد دیدم زخمی شده و آوردمش بیمارستان
اسکی ممنوع
#درخواستی
۳۹.۵k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.