پارت 17
پارت 17
یونگی خیلی آهسته گفت
یونگی : کوچولوی من آروم باش
همون دقیقه خانم لی که در حاله حرف زدن بود وارده سالون شد که باعث پریدنه مومشکی سمته خانم لی شد
یونگی زود سمته مومشکی رفت و از پشت بغلش کرد سفت اون رو گرفته بود
یونگی: خانم لی برین اون سرنگ رو بیارین
خانم لی خیلی هول کرده بود و ترس داشت زود رفت سمته اوتاق مومشکی و سرنگ رو آورد
دخترک مثل حیون درنده تکون میخورد کنترلش دستش نبود و همچنان یونگی اون رو سفت گرفته بود
خانم لی وارد سالون شد و با عجله سرنگ رو تو گردنه دخترک فروع کرد و دارو رو تزریق کرد پنج سانیه ای نگذشت که مومشکی کم کم از حال رفت پاهاش تعادل اش رو از دست داد و اوفتاد در اغوش یونگی
یونگی دستشو گذاشت رویه کمرم دوخترک تا نیافته و با دستش از موهایه صورته-D- رو کنار زد و براید استایل بغلش کرد و سمته اوتاق- D- حرکت کرد
خیلی آروم رویه تخت گذاشتش و دستشو به تاج تخت بست
رویه تخت نشست ،
و نگاهش به صورت -D- کرد و خیلی آروم زمزمه کرد
یونگی : آخه چرا خوب نمیشی من بهت نیاز دارم
..........
______________
میدونم این پارت کم بود ولی ارزشش رو داشت مرسی اگه حمایت کنید
یونگی خیلی آهسته گفت
یونگی : کوچولوی من آروم باش
همون دقیقه خانم لی که در حاله حرف زدن بود وارده سالون شد که باعث پریدنه مومشکی سمته خانم لی شد
یونگی زود سمته مومشکی رفت و از پشت بغلش کرد سفت اون رو گرفته بود
یونگی: خانم لی برین اون سرنگ رو بیارین
خانم لی خیلی هول کرده بود و ترس داشت زود رفت سمته اوتاق مومشکی و سرنگ رو آورد
دخترک مثل حیون درنده تکون میخورد کنترلش دستش نبود و همچنان یونگی اون رو سفت گرفته بود
خانم لی وارد سالون شد و با عجله سرنگ رو تو گردنه دخترک فروع کرد و دارو رو تزریق کرد پنج سانیه ای نگذشت که مومشکی کم کم از حال رفت پاهاش تعادل اش رو از دست داد و اوفتاد در اغوش یونگی
یونگی دستشو گذاشت رویه کمرم دوخترک تا نیافته و با دستش از موهایه صورته-D- رو کنار زد و براید استایل بغلش کرد و سمته اوتاق- D- حرکت کرد
خیلی آروم رویه تخت گذاشتش و دستشو به تاج تخت بست
رویه تخت نشست ،
و نگاهش به صورت -D- کرد و خیلی آروم زمزمه کرد
یونگی : آخه چرا خوب نمیشی من بهت نیاز دارم
..........
______________
میدونم این پارت کم بود ولی ارزشش رو داشت مرسی اگه حمایت کنید
۲.۸k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.