پارت پنجاهو هشت
پارت پنجاهو هشت
لنا**
دیگه برگشتیم ع مهمونی فقط خودشون موندن با کسایی که قرار بود بمونن خونه ماری
یه دوش گرفتم قشنگ سرحال اومدم
رفتم رو تخت خوابم یکم دراز کشیدم تا حالم جا بیاد
داشتم گوشیم رو چک میکردم و ک
یه شماره ناشناس بم زنگ زد
تردید داشتم ک بردارم یا ن ک برداشتم
بله؟
جاس:الو! لنا خانوم؟
{صداش یکم آشنا میزد}
خودمم شما؟
جاس:من پسر خاله ماریمم جاس
عا ،شماره منو کی بهت داده؟
جاس :حالا اونو ولش میخوام ی چی بهت بگم بعد اینکه مهمونا رفتن بابای ماری سر مسئله ای ک نمیدونم چی ماری رو تو اتاقش برد و درم قفل کرد خواستم بدونی
چی؟چرا مگه چیشده؟
جاس:نمیدونم من با بچه ها بیرون بودم وقتی برگشتم فهمیدم
باشه مرسی که گفتی
جاس:آدرس خونتو بده بیام دنبالت
ن نمیخواد خودم میرم
جاس:باشه اگه راحت نیستی، خودت بیا
فورااا گوشی رو قطع کردم و یه چی تنم کردم پاشدم برم ک چخبره
................
ماری**
امم ببخشید من .من خبر نداشتم وگرنه ناراحتت نمیکردم
لوکاس:الان اگه درو باز کنم و فراریت بدم میری پیش اون ؟
راستشو بگم؟
لوکاس:چه راستشو بگی چ دروغ از طرز گفتند میفهمم
آره میرم پیشش
لوکاس :پس من نمیتونم شرمنده
چرا؟لوکاس ارت خواهش میکنم
لوکاس:ماری واقعا انتظار داری کسی که دوسش دارمو با دستای خودم بفرستم پیش یه نفر دیگه؟
لوکاس جون من! لطفا،
لوکاس:ماری قسم نخور نمیتونم
لنا**
دیگه برگشتیم ع مهمونی فقط خودشون موندن با کسایی که قرار بود بمونن خونه ماری
یه دوش گرفتم قشنگ سرحال اومدم
رفتم رو تخت خوابم یکم دراز کشیدم تا حالم جا بیاد
داشتم گوشیم رو چک میکردم و ک
یه شماره ناشناس بم زنگ زد
تردید داشتم ک بردارم یا ن ک برداشتم
بله؟
جاس:الو! لنا خانوم؟
{صداش یکم آشنا میزد}
خودمم شما؟
جاس:من پسر خاله ماریمم جاس
عا ،شماره منو کی بهت داده؟
جاس :حالا اونو ولش میخوام ی چی بهت بگم بعد اینکه مهمونا رفتن بابای ماری سر مسئله ای ک نمیدونم چی ماری رو تو اتاقش برد و درم قفل کرد خواستم بدونی
چی؟چرا مگه چیشده؟
جاس:نمیدونم من با بچه ها بیرون بودم وقتی برگشتم فهمیدم
باشه مرسی که گفتی
جاس:آدرس خونتو بده بیام دنبالت
ن نمیخواد خودم میرم
جاس:باشه اگه راحت نیستی، خودت بیا
فورااا گوشی رو قطع کردم و یه چی تنم کردم پاشدم برم ک چخبره
................
ماری**
امم ببخشید من .من خبر نداشتم وگرنه ناراحتت نمیکردم
لوکاس:الان اگه درو باز کنم و فراریت بدم میری پیش اون ؟
راستشو بگم؟
لوکاس:چه راستشو بگی چ دروغ از طرز گفتند میفهمم
آره میرم پیشش
لوکاس :پس من نمیتونم شرمنده
چرا؟لوکاس ارت خواهش میکنم
لوکاس:ماری واقعا انتظار داری کسی که دوسش دارمو با دستای خودم بفرستم پیش یه نفر دیگه؟
لوکاس جون من! لطفا،
لوکاس:ماری قسم نخور نمیتونم
- ۱۶
- ۰۷ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط