ویو جنا

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"
𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏
𝐏𝐚𝐫𝐭:۵۸


"ویو جنا"



مایا: خوبه..

و چرخید دوباره سمتم.
که لبخند مصنوعی بهش زدم.

با عشوه از کنارم رد شد.
و منم سریع در و بستم.

جنا: دختره مزاحمم..

غور غور کنان به سمت تخت رفتم دمر روش خوابیدم..

کوک: پاشک ببینم..
جنا: نمیخوامم..
کوک: وقت ناهاره.
جنا: گشنم نیست.

ولی یکم که دقت کردم گشنم بود.
با شکم خالی که نمیشه خوابید..
از جام بلند شدم.

جنا: خو

مثلا قهرم.
سریه یه هودی و با شلوار پوشیدم..و موهام شونه کردم.

جنا: خب بریم..

از جونگکوکم جز تیپ رسمی چی توقعه دارید؟؟؟؟

از اتاق امدیم بیرون..
به سمت رستورانی که برایه خود هتل بود رفتیم.

بقیه انگار زودتر امده بودن.
همه جز یجی دور یه میز بودن.
چرا تنهاست؟


مایا با دیدن ما،یعنی جونگکوک چشماش برق زد.
نکنه جون ‌عظله هاش و دید؟؟
دلم میخواد چشماش و درارم..
هرچند..از کجا معلوم..شاید تا الان خیلی بیشتر ازش دیده باشه..

شونه ایی بالا انداختم با خنده رفتم سمت یجی ..انرژی می داد.

جنا: چرا تنهایی..

نگاهی بد به مایا انداخت گفت :
_اونا راجب کار میخوان حرف بزنن..بعد حوصله تیکه هایه مایا رو ندارم..

جنا: منم پیشت می مونم..
یجی: جنا حواست باشه،میترسم مایا تو رابطه ات با جونگکوک دردسر درست کنه.
جنا: بیخیال دختر..

اخه کدوم رابطه؟

یجی: مهمونی ام گرفته خانم خانما...میخواد جلویه همه شریکاشون که مردننن..چه گوهی بخوره خدا میدونه..
جنا: تو میری؟
یجی: اره،مگه شما نمیاید؟
جنا: جونگکوک گفت اره ولی خب معلوم نیست فاز داداشت..

خندید

یجی:عادت میکنی...راستی مهمونی عادیم نیست..یحور بزن بکوب دارهه...
جنا: جالب شد ببینیم چیکار میکنه..

یجی: لباس نداریم که..
جنا:لازمه حالا؟؟
یجی: نکنه میخوای با لباس اسپرت تو مهمونیش بشینی؟

راست می گفت..

جنا: حالا یکاریش میکنم..

غذامون و خوردیم..

جنا: بریم بیرون؟؟
یجی: اره سر طهره یکم هوا گرمه..پاشو..

از جامون بلند شدیم که صدایه تهیونگ و شنیدیم برگشتیم..

ته: کجا به سلامتی؟؟؟؟

کنار جونگکوک نشسته بودن..
و هردوتاشون مشتاق جواب ما بودن..

یجی:هوا بخوریم..شما ام به حرفایه کاریتون برسیدد..

با یه لحنه خاص که میرید بهون گفت که اون مرده که اسمش جون بود زد زیر خنده...
دیدگاه ها (۲۲)

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۶۱"ویو جنا"دونبالش راه افتادم..وق...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۶۲"ویو جنا"_خودت،..پس ببین..یه وق...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۵۷"ویو جنا"کوک: برایه من کم ناز ب...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۵۶"ویو جنا".بهتر بود رسیدیم دوش ب...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_234«ویو جونگکوک» از پشت ...

فرار من

شوهر دو روزه. پارت۶۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط