🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت98 #جلد_دوم
سرتو بیار جلوتر داری اونجا چه غلطی می کنی؟
بهم نگاه کرد و گفت
_ هنوزم جلوی من تاب و توان از دست میدی پس اینقدر نگو که فراموشت کردم باشه ؟
تا خواستم جوابشو بدم به طبقه مورد نظر رسیدیم و از آسانسور بیرون اومدیم کنار در روی زمین گذاشتمش و اون توی کیفش دنبال کلید گشت تاخواستم بهش پشت کنم و داخل آسانسور برگردم دستمو چسبید و گفت
_ کجا داری میری ؟
نفسمو عصبی بیرون دادم و گفتم برمیگردم خونه الان مادرم اومده آیلین منتظرمه خودت که بهتر میدونی!
غمگین سرشو پایین انداخت و گفت _من ترس بدی دارم اونم درست وقتی که حامله سراغم میاد سرمو...
تکون دادم و منتظر شدم ادامه بده که گفت
_ من از تنهایی میترسم نمیتونم تنها بمونم
به خونه اشاره کردم و گفتم
تو که تنها نیستی خدمتکارت هست پس بهانه نیار دوباره دستمو چسبی و گفت
_ به خدا نیست من بهش گفتم که میتونه بره شهرستان خونه خودشون برای اینکه بگم برگرده یا یکی دیگرو پیدا کنم حداقل امشب و باید بمونی...
نمیدونستم چه جوابی باید بهش بدم اصلا نمیدونستم اینم یه بازیه یا واقعاً میترسه کمی مکث کردم نمیدونستم چه تصمیمی بگیرم و اون درو باز کردم به من اشاره کرد تا داخل بشم مردد بودم
پاتوی خونش گذاشتم و اون لنگ زنان پشت سرم وارد شد رو بهش گفتم
من فقط یه ساعت اینجا میشینم تا تو یکیو پیدا کنی بیاد پیشت بیشتر از یک ساعت نمیتونم
دستشو به دیوار گرفت و گفت
_فعلاً کمکم کن برم به اتاقم بعد در مورد این که چقدر اینجا بمونی حرف میزنیم و بحث میکنیم.
دیگه داشتم به نقطه جوش می رسیدم کاملاً معلوم بود قصد از این زن چیه اما من چاره ای جز مدارا کردن باهاش نداشتم به سمتش رفتم و اون بازومو گرفت و هم قدم هم به سمت اتاق رفتیم اتاق در که باز کرد و وارد شدیم با دیدن عکسای خودم روی دیوار متعجم خشکم زد ۴ تا از عکسای قدیمی منو بزرگ کرده بود و به دیوار زده بود کنار تختش عکس خودشو پسرش بود و روی دیوار تمام عکس من آروم کنارم زمزمه کرد
_میبینی من خیلی بیشتر از اون چیزی که تو فکر کنی دوستت دارم پس سعی نکن منو از سرت باز کنی چون یه ادمه عاشق که دلش بشکنه خیلی کارای زیادی می تونه انجام بده و خطرناک میشه مرزه بین عشق و نفرت فقط یه تار موعه...
اینو خودت بهتر از هر کسی میدونی.
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #ایده #خلاقیت #فردوس_برین #عکس_نوشته #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #هنر #عاشقانه #خاص #جذاب #FANDOGHI
#خان_زاده #پارت98 #جلد_دوم
سرتو بیار جلوتر داری اونجا چه غلطی می کنی؟
بهم نگاه کرد و گفت
_ هنوزم جلوی من تاب و توان از دست میدی پس اینقدر نگو که فراموشت کردم باشه ؟
تا خواستم جوابشو بدم به طبقه مورد نظر رسیدیم و از آسانسور بیرون اومدیم کنار در روی زمین گذاشتمش و اون توی کیفش دنبال کلید گشت تاخواستم بهش پشت کنم و داخل آسانسور برگردم دستمو چسبید و گفت
_ کجا داری میری ؟
نفسمو عصبی بیرون دادم و گفتم برمیگردم خونه الان مادرم اومده آیلین منتظرمه خودت که بهتر میدونی!
غمگین سرشو پایین انداخت و گفت _من ترس بدی دارم اونم درست وقتی که حامله سراغم میاد سرمو...
تکون دادم و منتظر شدم ادامه بده که گفت
_ من از تنهایی میترسم نمیتونم تنها بمونم
به خونه اشاره کردم و گفتم
تو که تنها نیستی خدمتکارت هست پس بهانه نیار دوباره دستمو چسبی و گفت
_ به خدا نیست من بهش گفتم که میتونه بره شهرستان خونه خودشون برای اینکه بگم برگرده یا یکی دیگرو پیدا کنم حداقل امشب و باید بمونی...
نمیدونستم چه جوابی باید بهش بدم اصلا نمیدونستم اینم یه بازیه یا واقعاً میترسه کمی مکث کردم نمیدونستم چه تصمیمی بگیرم و اون درو باز کردم به من اشاره کرد تا داخل بشم مردد بودم
پاتوی خونش گذاشتم و اون لنگ زنان پشت سرم وارد شد رو بهش گفتم
من فقط یه ساعت اینجا میشینم تا تو یکیو پیدا کنی بیاد پیشت بیشتر از یک ساعت نمیتونم
دستشو به دیوار گرفت و گفت
_فعلاً کمکم کن برم به اتاقم بعد در مورد این که چقدر اینجا بمونی حرف میزنیم و بحث میکنیم.
دیگه داشتم به نقطه جوش می رسیدم کاملاً معلوم بود قصد از این زن چیه اما من چاره ای جز مدارا کردن باهاش نداشتم به سمتش رفتم و اون بازومو گرفت و هم قدم هم به سمت اتاق رفتیم اتاق در که باز کرد و وارد شدیم با دیدن عکسای خودم روی دیوار متعجم خشکم زد ۴ تا از عکسای قدیمی منو بزرگ کرده بود و به دیوار زده بود کنار تختش عکس خودشو پسرش بود و روی دیوار تمام عکس من آروم کنارم زمزمه کرد
_میبینی من خیلی بیشتر از اون چیزی که تو فکر کنی دوستت دارم پس سعی نکن منو از سرت باز کنی چون یه ادمه عاشق که دلش بشکنه خیلی کارای زیادی می تونه انجام بده و خطرناک میشه مرزه بین عشق و نفرت فقط یه تار موعه...
اینو خودت بهتر از هر کسی میدونی.
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #ایده #خلاقیت #فردوس_برین #عکس_نوشته #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #هنر #عاشقانه #خاص #جذاب #FANDOGHI
۵.۱k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.