🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت99 #جلد_دوم
به سمتش چرخیدم و گفتم که خیالات خام نکن تو توی زندگی من دیگه جایی نداری هر کسی توی زندگی من یک بار میاد اگه لیاقتشو داشته باشه برای همیشه میمونه تو لیاقت نداشتی رفتی و برای من تموم شدی همین و بس کمی بهم نگاه کرد و دستشو بنده کمد دیواری کنارش کرد با کمک کمد به سمت تخت رفت و روش نشست و شروع کرد به در آوردن مانتوش...
خواستم از اتاق بیرون برم باز صداش روی اعصابم رفت
_ بمون بزار مانتومو در بیارم حرف بزنیم.
بدون اینکه به سمتش بچرخم گفتم من توی پذیرایی منتظرتم بیا حرفم همونجا میزنیم.
دیگه منتظر نشدم که حرفی بزنه از اتاق بیرون رفتم اومدنش ده دقیقه طول کشید اما وقتی سرمو بالا آوردم و بهش نگاه کردم توی اون تاپ دکلته و دامن کوتاهی که تنش کرده بود به شدت شبیه کیمیایی چند سال پیش شده بود کیمیایی که من برای اولین بار عشق و باهاش تجربه کرده بودم
داشت تمام تلاششو میکرد تا منو به گذشته برگردونه و خوب کارشم بلد بود نزدیکم شد و جلوی پام روی زمین زانو زد دستشو روی دستم گذاشت و من مبهوت بهش خیره شدم
_خوب بهم نگاه کن اهورا من کیمیام همون کیمیایی که تو یک ساله تمام فقط از دور نگاش کردی و بهش لبخند زدی خودتم خوب میدونی نمیتونی از من بگذری پس سعی و تلاش بی خود نکن ...
نفسم بند اومده بود درسته حرفاش واقعیت نبود اما الان کم آورده بودم احساس می کردم همون اهورای ۲۰ سالم که وقتی دیدمش نفسم بند اومد و با خودم گفتم این دختر همونیه که می خوام تمام عمر کنارش زندگی کنم اما وقتی صورت معصومه آیلین جلوی روم زنده شد و جون دستمو از زیر دستش بیرون کشیدم و به مبل تکیه دادم با یه تفس عمیق گفتم
تمومش کن این مسخره بازی رو میخوای به چی برس؟
عشق تو برای من مرده و دیگه ام زنده نمیشه پس تموم کن این بازی رو من صبرم حدی داره از حدش که بگذره دیگه نمیفهمم یا یه بلایی سر تو میارم یا خودم پس به خودت بیا کیمیا.
دست از سر من بردار...
لبخندی زد و گفت
_خوشحالم که داری کم کم تنفرت و کنار میذاری...
داری به من واکنش نشون میدی این یعنی من راهم و درست انتخاب کردم و دارم موفق میشم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #عکس_نوشته #ایده #خلاقیت #فردوس_برین #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #خاص #جذاب #FANDOGHI #هنر #عاشقانه
#خان_زاده #پارت99 #جلد_دوم
به سمتش چرخیدم و گفتم که خیالات خام نکن تو توی زندگی من دیگه جایی نداری هر کسی توی زندگی من یک بار میاد اگه لیاقتشو داشته باشه برای همیشه میمونه تو لیاقت نداشتی رفتی و برای من تموم شدی همین و بس کمی بهم نگاه کرد و دستشو بنده کمد دیواری کنارش کرد با کمک کمد به سمت تخت رفت و روش نشست و شروع کرد به در آوردن مانتوش...
خواستم از اتاق بیرون برم باز صداش روی اعصابم رفت
_ بمون بزار مانتومو در بیارم حرف بزنیم.
بدون اینکه به سمتش بچرخم گفتم من توی پذیرایی منتظرتم بیا حرفم همونجا میزنیم.
دیگه منتظر نشدم که حرفی بزنه از اتاق بیرون رفتم اومدنش ده دقیقه طول کشید اما وقتی سرمو بالا آوردم و بهش نگاه کردم توی اون تاپ دکلته و دامن کوتاهی که تنش کرده بود به شدت شبیه کیمیایی چند سال پیش شده بود کیمیایی که من برای اولین بار عشق و باهاش تجربه کرده بودم
داشت تمام تلاششو میکرد تا منو به گذشته برگردونه و خوب کارشم بلد بود نزدیکم شد و جلوی پام روی زمین زانو زد دستشو روی دستم گذاشت و من مبهوت بهش خیره شدم
_خوب بهم نگاه کن اهورا من کیمیام همون کیمیایی که تو یک ساله تمام فقط از دور نگاش کردی و بهش لبخند زدی خودتم خوب میدونی نمیتونی از من بگذری پس سعی و تلاش بی خود نکن ...
نفسم بند اومده بود درسته حرفاش واقعیت نبود اما الان کم آورده بودم احساس می کردم همون اهورای ۲۰ سالم که وقتی دیدمش نفسم بند اومد و با خودم گفتم این دختر همونیه که می خوام تمام عمر کنارش زندگی کنم اما وقتی صورت معصومه آیلین جلوی روم زنده شد و جون دستمو از زیر دستش بیرون کشیدم و به مبل تکیه دادم با یه تفس عمیق گفتم
تمومش کن این مسخره بازی رو میخوای به چی برس؟
عشق تو برای من مرده و دیگه ام زنده نمیشه پس تموم کن این بازی رو من صبرم حدی داره از حدش که بگذره دیگه نمیفهمم یا یه بلایی سر تو میارم یا خودم پس به خودت بیا کیمیا.
دست از سر من بردار...
لبخندی زد و گفت
_خوشحالم که داری کم کم تنفرت و کنار میذاری...
داری به من واکنش نشون میدی این یعنی من راهم و درست انتخاب کردم و دارم موفق میشم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #عکس_نوشته #ایده #خلاقیت #فردوس_برین #رمضان_کریم🌙🌹🍃 #خاص #جذاب #FANDOGHI #هنر #عاشقانه
۵.۸k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.