عشق آغشته به خون

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۴ (。☬⁠。⁠)⁩

مین جی خندید : فعلا .. سپس تماس را قطع کرد و گوشی را روی میز سپرد در با صدا باز شد سپس تهیونگ با کشیدن کتش از چهارچوب در وارد اتاق شد در حین رفتن سمت تخت گفت : انرژی نمونده برام
سپس خودش را روی تخت انداخت .. مین جی آروم نگاهش کرد : مگه چیکار کردی ؟
تهیونگ تند سرش را بلند کرد : تو امروز رفتی پیشه میون‌شی آره ؟
مین جی بی‌حال نگاه ازش گرفت سپس گردنبند را از گردنش بیرون کشید : آره. رفتم ولی نگران نباش با جیمین دعوا نکرده کمی تو خونه اوقات تلخی اومده بود
تهیونگ تند روی تخت نشست سپس با اخم گفت : خوب گوش میدم .. مین جی آروم بلند شد سپس به سمت تهیونگ هجوم برد آروم در کنار اش نشست : یه بحث ساده با هانگول همین
تهیونگ: میون‌شی خیلی آرومه حتما ناراحتش کرده
مین جی : درسته فردا بر پیشش یه چیزی هم بخر دست خالی نرو
تهیونگ آروم نگاهش کرد سپس موهایش را به پست گوش فرستاد : چه زنی دارم ببین خدا زیرک ترینه
مین جی شیطون خندید : زیرک نه بگو قوی
مین جی آروم خندید سپس از روی تخت بلند شد و موهایش را به پشت انداخت سپس روی پاهای تهیونگ نشست دست هایش را دور گردن او حلقه کرد و پا‌ های خود را روی تخت قرار گذاشت با لبخند گفت
مین جی : میبینم که داری عادت می‌کنی به زنت آره
تهیونگ دست هایش را دور کمر مین جی گذاشت و بیشتر به خودش نزدیک کرد : عادت که نمیکنم دارم دٓوم میارم
مین جی اخم کرد سپس صورتش را نزدیک صورت تهیونگ برد همچنین لبش را روبه رو لب تهیونگ قرار گرفت و نفس گرمی رو لبش کشید آروم گفت : دوم آره .. پس یعنی میگی خوشت نمیاد نه
تهیونگ برای هزارمین بار جلو این حرکت های مست کننده مین جی خم میشد و احساس گرم ای بهش دست می‌داد
تهیونگ: دیونم می‌کنی تو
تهیونگ لباس را نزدیک برد تا بلکه بوسه ای را آغاز کنند ولی مین جی سرش را عقب کشید : آروم بابا
تهیونگ اخم کرد و چنگی به پهلو مین جی داد باعث نزدیک شدن بیشتر شد عصبی و محکم گفت: عقب نکش وگرنه لباتو میخورم
مین جی خندید خم سد و گردن تهیونگ را نرم بوسید و سرش را روی شانه تهیونگ گذاشت آروم و با اشوه گفت: پاهام درد میکنند و بازو هام دلم میخواد ماساژم بدی ..
تهیونگ خندید سپس دستش را زیر لباس مین جی برد آرم زیپ لباسش را پایین کشید : قبوله در بیارم لباستو یا نه خودت انجام میدی
مین جی سری را بلند کرد سپس حرکت دست تهیونگ متوفق ماند .
دیدگاه ها (۱)

مین جی خندید و این بار پایین تر گردن درست وست دکمه های تهیون...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۵ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

مین جی آروم چشم به گوشی دوخت : نه داداش برای همه سخته ولی قو...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۳ (。☬⁠。⁠)⁩قوی / ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۳ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط