عشق آغشته به خون

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۵ (。☬⁠。⁠)⁩

تهیونگ گیج سری تکون داد سپس شیطون به مین جی نگاه کرد و تند و پرسید : از جیمین بپرس با میون‌شی رابطه داره یا نه
مین جی معذب نگاهش کرد سپس تند از روی پاهایش بلند شد تعیونگ متعجب گفت : چی شد و
مین جی : ازم همچین انتظاری نداشته باش من نمیتونم بپرسم
تهیونگ محکم دست مین جی را گرفت سپس سمت خودش کشامد که باعث افتادن روی تخت شد .. بلافاصله رویش خیمه زانو هایش را به مین جی نزدیک کرد و با شیطنت گفت : کجا حالا شوخی کردم بابا فقد میخواستم واکنش زنم رو ببینم
مین جی آروم خندید سپس دستش را دراز کرد و گوشه تهیونگ را لمس کرد و کم کم آن لمس تبدیل به نوازش های عاشقانه شد ... آروم گفت : فکر نکنم جیمین همچنین آدمی نیست که به زنش اینقدر سخت بگیره
تهیونگ پلک از روی هم برداشت سپس روی زنش دراز کشید و آروم گفت : داری کنایه میزنی آره
مین جی اخم کرد و تند گفت : تهیونگ سنگینی پاشو ..
تهیونگ: باشه بابا بلند میشم ولی نه الان .. مین جی تند خندید و با خنده گفت : پاشو وگرنه کاری میکنم که به قلت افتادن بیوفتی
تهیونگ نرم و با عطش گردن مین جی را بوسید و سرش را تو کردن و موهای مین جی قائم کرد .. ولی مین کی ظالم تر از این حرفا بود تند تهیونگ را روی پهلو ها قلقلک داد که باعث خنده های بلند و بلند تر تهیونگ شد .. بلند خندید سپس از روی مین جی بلند شد و رو تخت دراز کشید .. این بار مین جی بود که روی کمربند تهیونگ نشست سپس با خنده گفت : قلت کردی یا نه آره .. بگو دیگه ..
تهیونگ خندید سپس مچ دست های مین جی را گرفت و حولش داد روی تخت سپس جایش را با مین جی عوض کرد... تهیونگ تو گلو بازم خندید و نفس زنان به مین جی نگاه کرد .. اونم حالش کم تر از تهیونگ نبود تند نفس کشید و آروم گفت : چیه چرا اینجوری ... نگاهم می‌کنی
.. تهیونگ خندید و با لبخند گفت : چرت زود تر ازدواج نکردیم ها ..
مین جی کم تر از جدی بودن خندید و آروم گفت: دستامو ول می‌کنی ببین بالا سرم قفلشون کردی...
تهیونگ شیطون خندید سپس خبیث آنه گفت : اینجوری خوب میتونم بخورمت ..
مین جی اخم کرد و این بار تند گفت : نه نمیشه بوسم کم منو بخور ولی دستمو اینجوری نگیر خوشم نماید
تهیونگ: تکون نخور تا مارکت کنم .. تهیونگ بازم خندید و سرش را در گردن مین جی فرو برد مین جی اول قلقلک اش گرفت و خندید حالا دردی پر گردنش کشت و اخم کرد آه ای گفت : اخخخخخ درد می‌کنه .. بازم خندید و این در جواب قلقلک های بود که تهیونگ بهش میداد ..
تهیونگ لبش را دور کردن مین جی می‌کشاند و گاز محکمی ازش میگرفت گاهی با زبونش قلقلک های را بهش میداد و همراهش می‌خندید ...
دیدگاه ها (۱)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۶ 。☬⁠。⁠)⁩جان آ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۷ (。☬⁠。⁠)⁩جیمی...

مین جی خندید و این بار پایین تر گردن درست وست دکمه های تهیون...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۴ (。☬⁠。⁠)⁩مین جی...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۳ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط