پارت چهل و یک
با خارج شدن خدمتکار اونم از اتاق خارج شد
خونه رو تزئین کرده بودن
و کریس اومده بود
با لبخند به کریس خیره شد چقدر دلش برا کریس تنگ شده بود
^بانییی من
کریس گفت و سوهو رو در اغوش گرفت
سوهو لبخندی زد
•خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود
^منم
گفت و لباشو رو لبای سوهو گذاشت و اروم مک زد
لباشو از لبای سوهو جدا کرد
و با صورت قرمز سوهو مواجه شد
^هنوزم همون بانی خجالتیی
•یا ییفان اینجا زشته
^پس شب حسابی باهات کار دارم
با حرف کریس سرشو پایین انداخت
^خب حالا بانی کوچولو اون دختره کجاس
•بیهوشه بعد مهمونی باید با خودت ببریش
^بعد مهمونی؟!!؟!
"قربان
با صدای سادو هردو به بادیگارد قدیمی عمارت نگاه کردن
" اون دختر امادست
•خوبه
•ببخشید کریس یکم دیگه میام
دنبال سادو رفت با دیدن دختر لبخندی زد
•آماده ای؟
°بله
•خوبه
•ببرینش
روبه سادو گفت
سادو دخترو با خودش برد و به چند نفر اشاره کرد باهاش بیان
به در عمارت که رسید روبه دختر گفت:
"کارتو خوب انجام میدی
" اینکه بک بهت شک کنه دیگه مشکل خودته
"از همین الان فراموش کن کی بودی
" دیگه دختر بیون بکهیونی
دختر باشه ای گفت
سادو سوار ماشین شد و به دختر اشاره کرد سوار بشه
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
-بله؟
با شنیدن صدای بم اشنا لبخندی رو لبش نشست
+دلم برات تنگ شده بود بیبی
-بیبی؟ هنوز تو اون دوران گیر کردی ددی؟
چانیول با حرص جواب داد:
+پرو شدی
بک خندید
-زنگ زدی اینو بگی؟
+زنگ زدم تولد سو رو تبریک بگم
-سو؟
بوق
بوق
بوق
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
با رسیدن به جزیره دوباره به دختر هشدار داد
"کارتو خوب انجام بده
°چشم
" خب خونه بک کدومه؟
به یکی از افرادش گفت
~اونجا
مرد به خونه ی چوبی بزرگ که بخاطر قشنگیش بین خونه ها خودنمایی میکرد اشاره کرد
سادو ماشینو دور از خونه پارک کرد
"پیاده شو
دختر پیاده شد
سادو گوشیشو از جیبش در اورد و برا بک پیام فرستاد که بیاد دخترشو پس بگیره
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
بعد از تماسی که با چان داشت دلشوره بدی بش دست داد
با پیامی که دریافت کرد لبخندی زد
با قدمای تند سمت در رفت
بعد از خارج شدن از خونه به دور و بر نگاهی کرد
چرا قلبش اینقدر تند میزد
با دیدن ماشینی که با فاصله از خونش پارک شده لبخندی زد
یکم به ماشین نزدیک شد
اره اون دخترش بود
بلاخره دخترشو دید
دستاشو باز کرد تا دخترش رو در آغوش بگیره
خونه رو تزئین کرده بودن
و کریس اومده بود
با لبخند به کریس خیره شد چقدر دلش برا کریس تنگ شده بود
^بانییی من
کریس گفت و سوهو رو در اغوش گرفت
سوهو لبخندی زد
•خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود
^منم
گفت و لباشو رو لبای سوهو گذاشت و اروم مک زد
لباشو از لبای سوهو جدا کرد
و با صورت قرمز سوهو مواجه شد
^هنوزم همون بانی خجالتیی
•یا ییفان اینجا زشته
^پس شب حسابی باهات کار دارم
با حرف کریس سرشو پایین انداخت
^خب حالا بانی کوچولو اون دختره کجاس
•بیهوشه بعد مهمونی باید با خودت ببریش
^بعد مهمونی؟!!؟!
"قربان
با صدای سادو هردو به بادیگارد قدیمی عمارت نگاه کردن
" اون دختر امادست
•خوبه
•ببخشید کریس یکم دیگه میام
دنبال سادو رفت با دیدن دختر لبخندی زد
•آماده ای؟
°بله
•خوبه
•ببرینش
روبه سادو گفت
سادو دخترو با خودش برد و به چند نفر اشاره کرد باهاش بیان
به در عمارت که رسید روبه دختر گفت:
"کارتو خوب انجام میدی
" اینکه بک بهت شک کنه دیگه مشکل خودته
"از همین الان فراموش کن کی بودی
" دیگه دختر بیون بکهیونی
دختر باشه ای گفت
سادو سوار ماشین شد و به دختر اشاره کرد سوار بشه
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
-بله؟
با شنیدن صدای بم اشنا لبخندی رو لبش نشست
+دلم برات تنگ شده بود بیبی
-بیبی؟ هنوز تو اون دوران گیر کردی ددی؟
چانیول با حرص جواب داد:
+پرو شدی
بک خندید
-زنگ زدی اینو بگی؟
+زنگ زدم تولد سو رو تبریک بگم
-سو؟
بوق
بوق
بوق
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
با رسیدن به جزیره دوباره به دختر هشدار داد
"کارتو خوب انجام بده
°چشم
" خب خونه بک کدومه؟
به یکی از افرادش گفت
~اونجا
مرد به خونه ی چوبی بزرگ که بخاطر قشنگیش بین خونه ها خودنمایی میکرد اشاره کرد
سادو ماشینو دور از خونه پارک کرد
"پیاده شو
دختر پیاده شد
سادو گوشیشو از جیبش در اورد و برا بک پیام فرستاد که بیاد دخترشو پس بگیره
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
بعد از تماسی که با چان داشت دلشوره بدی بش دست داد
با پیامی که دریافت کرد لبخندی زد
با قدمای تند سمت در رفت
بعد از خارج شدن از خونه به دور و بر نگاهی کرد
چرا قلبش اینقدر تند میزد
با دیدن ماشینی که با فاصله از خونش پارک شده لبخندی زد
یکم به ماشین نزدیک شد
اره اون دخترش بود
بلاخره دخترشو دید
دستاشو باز کرد تا دخترش رو در آغوش بگیره
۴.۰k
۳۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.