پارت ۷ * عکس پارت خیلی خوبه *
ران و ریندو اومدن تو بدون اینکه منو ببینم کمراشونو خم کردن و احترام گذاشتن با ترنم گوشیامونو آماده کردیم وقتی سرشون اومد بالا یهو جفتشون تعجب گردن و چشماشون گشاد شد سریع ازشون عکس گرفتیم بعد من گوشی رو گذاشتم کنار و جدی شدم دهن ران و ریندو باز و بسته میشد ولی صدا ازش بیرون نمیومد
ریندو: چطور ممکنه؟
ساکورا : وای،،،خنده،،، قیافه هاشون عالیه وای دلم
ران : ر ... رئیس ... گنگ
باران : درسته منم ... خب چی میخواستین
ران : م...مایکی مارو فرستاد گفت که باهاتون معامله کنیم
باران : سر چی ؟
ران : که یین یانگ عضو بونتن بشه و و به ادم های ما هنر رزمی یاد بدین و ... و در عوض. شما میتونید به کارای خودتون ادامه بدین و ی بیزینس جدا داشته باشید
ساکورا : واو ... این خیلی خوبه ... ولی گنگ بارانه من نمیتونم نظر بدم
باران : فعلا قبوله ولی باید خود مایکی رو ببینم و باهاش قرار داد بنویسم
ران : ا...البته ... متوجهم
یکم همینطور گذشت ران و ریندو داشتن نگاهمون میکردن
باران : خب کار دیگه ای دارید که هنوز اینجا وایسادین؟
ران : نه ... نه
ساکورا : ریندو وایسا منم باهات میام
ساکورا رفت دست ریندو رو گرفت
ران : تو نمیای ؟
سنجو اومد
سنجو : نه چان کارمون تموم شد
باران : خیلی خب بریم دیگه
بلند شدیم داشتیم راه می رفتیم
ران: خیلی برام آشنایی احساس میکنم بچه گی ی جایی دیدمت
ساکورا : شاید تو اصلاح تربیت
ریندو : چیکار کردی مگه ؟
باران : سه نفرو کشتم
ران و ریندو چشماشون گرد شد
ران / ریندو : هااااا؟
باران : گفتن بچست و دختره و از قصد نبوده با اینکه کاملا از قصد بود
ران : چرا کشتیشون
باران : پدر من ی عوضیه تمام بود میخواست منو به ی مافیا بفروشه وقتی بچه بودم منم کشتمشون اون سه تا مافیا رو و بعد بابام منو داد اصلاح تربیت
فلش بک *
دست و پاهامو با زنجیر به دیوار بسته بودن و ی پوزه بند مانند دور دهنم بود یهو صدای ی چند تا قدم اومد... من هنوزم موهام بلند بود و سفید مثل برف یهو از پنجره ی در ی پسر با چشمای یاسیه خیلی خوشگل و موی بلند که تراشیده شده بود
اون پسره : پس فقط تو موندی
درو باز کرد و اومد دستامو با ی میله زد به زنجیر ها ولی اونا نشکستن رفت از ی تنه لش بیرون دسته کلید رو ورداشت و دست و پاهامو باز کرد
اون پسره : پوزه بند برای چیه تو که دختری آسیبت به کسی نمیرسه
اون پسره بند رو در آورد
اون پسره : من رانم ... و تو؟
جواب ندادم
ران : دهن تو باز کن ببینم زبون داری یا نه اصلا.
با ی خنده ی دوستانه حرف میزد و لحن شاد و مهربون بود
باران : ب... باران
ران : پس زبون داری ب باران
باران : اسمم بارانه با یدونه ب
ران : اسم ژاپنی نیست ... معنیش چیه ؟
دیگه هیچ نگفتم که لپمو کشید
ران : دختر با مزه ای هستی
ران # ریندو # سانزو #
ریندو: چطور ممکنه؟
ساکورا : وای،،،خنده،،، قیافه هاشون عالیه وای دلم
ران : ر ... رئیس ... گنگ
باران : درسته منم ... خب چی میخواستین
ران : م...مایکی مارو فرستاد گفت که باهاتون معامله کنیم
باران : سر چی ؟
ران : که یین یانگ عضو بونتن بشه و و به ادم های ما هنر رزمی یاد بدین و ... و در عوض. شما میتونید به کارای خودتون ادامه بدین و ی بیزینس جدا داشته باشید
ساکورا : واو ... این خیلی خوبه ... ولی گنگ بارانه من نمیتونم نظر بدم
باران : فعلا قبوله ولی باید خود مایکی رو ببینم و باهاش قرار داد بنویسم
ران : ا...البته ... متوجهم
یکم همینطور گذشت ران و ریندو داشتن نگاهمون میکردن
باران : خب کار دیگه ای دارید که هنوز اینجا وایسادین؟
ران : نه ... نه
ساکورا : ریندو وایسا منم باهات میام
ساکورا رفت دست ریندو رو گرفت
ران : تو نمیای ؟
سنجو اومد
سنجو : نه چان کارمون تموم شد
باران : خیلی خب بریم دیگه
بلند شدیم داشتیم راه می رفتیم
ران: خیلی برام آشنایی احساس میکنم بچه گی ی جایی دیدمت
ساکورا : شاید تو اصلاح تربیت
ریندو : چیکار کردی مگه ؟
باران : سه نفرو کشتم
ران و ریندو چشماشون گرد شد
ران / ریندو : هااااا؟
باران : گفتن بچست و دختره و از قصد نبوده با اینکه کاملا از قصد بود
ران : چرا کشتیشون
باران : پدر من ی عوضیه تمام بود میخواست منو به ی مافیا بفروشه وقتی بچه بودم منم کشتمشون اون سه تا مافیا رو و بعد بابام منو داد اصلاح تربیت
فلش بک *
دست و پاهامو با زنجیر به دیوار بسته بودن و ی پوزه بند مانند دور دهنم بود یهو صدای ی چند تا قدم اومد... من هنوزم موهام بلند بود و سفید مثل برف یهو از پنجره ی در ی پسر با چشمای یاسیه خیلی خوشگل و موی بلند که تراشیده شده بود
اون پسره : پس فقط تو موندی
درو باز کرد و اومد دستامو با ی میله زد به زنجیر ها ولی اونا نشکستن رفت از ی تنه لش بیرون دسته کلید رو ورداشت و دست و پاهامو باز کرد
اون پسره : پوزه بند برای چیه تو که دختری آسیبت به کسی نمیرسه
اون پسره بند رو در آورد
اون پسره : من رانم ... و تو؟
جواب ندادم
ران : دهن تو باز کن ببینم زبون داری یا نه اصلا.
با ی خنده ی دوستانه حرف میزد و لحن شاد و مهربون بود
باران : ب... باران
ران : پس زبون داری ب باران
باران : اسمم بارانه با یدونه ب
ران : اسم ژاپنی نیست ... معنیش چیه ؟
دیگه هیچ نگفتم که لپمو کشید
ران : دختر با مزه ای هستی
ران # ریندو # سانزو #
۴.۴k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.