Part4
Part 4
(ویو ات )
غذا خوردیم من رفتم تو اتاقم و شروع کردم به طراحی کردن تا ساعت ۱ نصف شب داشتم طراحی میکردم تا الان ۳ تا طرح کشیدم و خیلی براشون زحمت کشیدم ولی کم کم چشمام سنگین شد و خوابم گرفت
(پرش زمانی به فردا صبح )
(ویو ات )
از خواب که پاشدم رفتم دست و صورتم رو شستم و مسواک زدم یه کت و لانگ به یه شلوارک کوتاه پوشیدم پاهام قشنگ تو چشم بودن موهام باز گذاشتم و ریختم دوطرف چتری هامو درست کردم و رفتم
(توی شرکت )
ات : سلام آقای جئون
کوک : ........
ات : اقای جئون
کوک : بله بله
ات : حالتون خوبه
کوک : بله شما به کارتون برسین
ات : بفرمایید اینا طراح هایه که دیشب کشیدم
کوک : خب اینکه نه اینم نه ( پارشون میکنه میندازه سطل آشغال )
کوک : این خوبه
ات : 🥺🥺😠
کوک: خوبی.....
ات : من میرم قهوه بگیرم
(میره تو کافه تریا )
ات : مرتیکه اشغال اینهمه زحمتمو به خاک سیاه کشید
گارسون : خانم چه میل دارین
ات : یه قهوه با شکر و فوم اضافه
گارسون : بفرمایید
ات : تلخهه میشه بازن شکر بدین
گارسون: بله بفرمایید
(دوباره میره تو اتاق )
ات:😒
کوک : برای منم قهوه بگیر
ات : توجه نمیکنه**
کوک : یه حرفو دوباره تکرار نمیکنم
ات : من به عنوان طراح استخدام شدم نه خدمتکارت
کوک : 🙄🙄
ات : گگگ
کوک : لج باز
ات : چی گفتی
کوک: گفتم لج باز
ات : اقای بد اخلاق
کوک: کوتوله
ات : گوریل
کوک : بچه دهن منو واز نکن
ات : بچه دهن منو واز نکن (اداشو در میاره)
کوک : هوففف بگو ببینم چرا انقدر لج بازی میکنی
ات : چرا طرح هامو پاره کردی میدونستی چقدر براشون زحمت کشیده بودم تو فقط اینجا میشتی میگی نه اره نه اره آه
کوک : 😳 منظور بدی نداشتم معذرت میخوام
ات : دوباره طرح میکشه
ادامه دارد
(ویو ات )
غذا خوردیم من رفتم تو اتاقم و شروع کردم به طراحی کردن تا ساعت ۱ نصف شب داشتم طراحی میکردم تا الان ۳ تا طرح کشیدم و خیلی براشون زحمت کشیدم ولی کم کم چشمام سنگین شد و خوابم گرفت
(پرش زمانی به فردا صبح )
(ویو ات )
از خواب که پاشدم رفتم دست و صورتم رو شستم و مسواک زدم یه کت و لانگ به یه شلوارک کوتاه پوشیدم پاهام قشنگ تو چشم بودن موهام باز گذاشتم و ریختم دوطرف چتری هامو درست کردم و رفتم
(توی شرکت )
ات : سلام آقای جئون
کوک : ........
ات : اقای جئون
کوک : بله بله
ات : حالتون خوبه
کوک : بله شما به کارتون برسین
ات : بفرمایید اینا طراح هایه که دیشب کشیدم
کوک : خب اینکه نه اینم نه ( پارشون میکنه میندازه سطل آشغال )
کوک : این خوبه
ات : 🥺🥺😠
کوک: خوبی.....
ات : من میرم قهوه بگیرم
(میره تو کافه تریا )
ات : مرتیکه اشغال اینهمه زحمتمو به خاک سیاه کشید
گارسون : خانم چه میل دارین
ات : یه قهوه با شکر و فوم اضافه
گارسون : بفرمایید
ات : تلخهه میشه بازن شکر بدین
گارسون: بله بفرمایید
(دوباره میره تو اتاق )
ات:😒
کوک : برای منم قهوه بگیر
ات : توجه نمیکنه**
کوک : یه حرفو دوباره تکرار نمیکنم
ات : من به عنوان طراح استخدام شدم نه خدمتکارت
کوک : 🙄🙄
ات : گگگ
کوک : لج باز
ات : چی گفتی
کوک: گفتم لج باز
ات : اقای بد اخلاق
کوک: کوتوله
ات : گوریل
کوک : بچه دهن منو واز نکن
ات : بچه دهن منو واز نکن (اداشو در میاره)
کوک : هوففف بگو ببینم چرا انقدر لج بازی میکنی
ات : چرا طرح هامو پاره کردی میدونستی چقدر براشون زحمت کشیده بودم تو فقط اینجا میشتی میگی نه اره نه اره آه
کوک : 😳 منظور بدی نداشتم معذرت میخوام
ات : دوباره طرح میکشه
ادامه دارد
۱۸.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.