Part68
#Part68
همینجورمیرفتیم که دیدیم یه سروصدایی میاداز تویه کوچه باریک بوداروم رفتیم سرکوچه وسرک کشیدیم دوسع نفرداشتن یکیو میزدن انگارکه داشتن زورگیری میکردن میخواستم دست رستاروبگیرم قبل ازاینکه بگم یواشکی بریم پریدبیرونوبه اینگلیسی دادزد: هییی شمادارین چه غلطی میکنین خوودایا من از دست این چیکارکنم رفتم دستشو گرفتمو گفتم:بیابریم شرمیشن که یکیشون دادزد:به توچه بروپی کارت وبرگشت دوباره طرفه اون مرده رستا:به من میگی به توچه وایسا تا نشونت بدم+میخوای چیکارکنی بیابریم ایناشوخی ندارنارستا:وایساوببین سریع یه سنگ تقریباکوچیک برداشتوقبل ازاینکه بتونم دستشو بگیرم پرتش کردطرفه اونا که خوردتوسره همون مرده رستا:خوردی حالا هستشو تف کن مرده برگشت طرفمونودادزد:بگیرینشون سریع دسشو گرفتموباتمام سرعتم دویدمودنبال خدم میکشیدمش همینجوتو کوچه هامیدویدیمو اونام دنبالمون بودن که بلاخره رسیدیم به خیابون اصلی خداروشکرهمینجورفرار میکردیم که رسیدیم به یه شهربازی سریع رفتیم داخلشویه گوشه وایسادیم نفس نفس میزدیم بریده بریده گفتم:من..به..تو..چی بگم اخه...دختره..دیونه رستا:اخه..خب..داشتن بدبختو..میکشتن +اگه..مارم..بگیرن میکشنمون رستا:گممون کردن ولی خدایی نشونه گیریو حال کردی زارت خوردپس کلشوزدزیرخنده نفسامون بهترشده بود+بخداتو دیونه ای خدایی رفتن سره قرارباهات همش دردسره دفعه اول که افتادیم تو رودخونه این بارم که گنگسترای نیویورک انداختی دنبالمون خداسومیو به خیر کنه منم ترکیدم ازخنده واقعابااین دختره ادم میمونه چیکارکنه رستا:خوبه که اززندگی کسالت بار نجاتت میدم اونو بیخیال اصلاجونگکوک میای بریم سواراینابشیم یه نگاکردم +کشتیه پرندرومیگی سرشوبه معنی اره تکون دادبعدشم بریم سقوط ازادمیای+اوک بیابریم دستشوگرفتمورفیم بلیطاروگرفتیمومیخواستیم سواربشیم که یکی گفت:به به ببین کیا اینجان برگشتم دیدم ته تهورونیاشین+شمااینجاچیکار میکنین ته:همون کاری که شما میکنین باهم چهارتایی رفتیموسوارشدیم رستاشیم جلودهنشو نتونست بگیره وبراشون تعریف کردچیشده همچیم باابوتاب تعریف میکردنمیتونستی نخندی اونشب برامون به یادموندنی ترین شب بود کلی خش گذشت بهمون................................سایه
_قربان مثله اینکه امدن نیویورک ولی هنوز دلیلیشو نمیدونیم تا جاییم که فهمیدم کنسرتی ندارن که بخوان برای اون امده باشن واینکه..رونیام بااوناس+پس به من رکب میزنی نشونت میدم برو تعظیم کوتاهی کردورفت بیرون احمقایه مشت ببوگلابی دورخودم جم کردم ولی این خنگ بودنشون یه جورایی هم خوبع هم بدتوی زندگیم انقدزخم خوردم که دیگه کسی نتونه دورم بزنه یانقشه هاموخراب کنه اگع کسی اینکارو بکنه
همینجورمیرفتیم که دیدیم یه سروصدایی میاداز تویه کوچه باریک بوداروم رفتیم سرکوچه وسرک کشیدیم دوسع نفرداشتن یکیو میزدن انگارکه داشتن زورگیری میکردن میخواستم دست رستاروبگیرم قبل ازاینکه بگم یواشکی بریم پریدبیرونوبه اینگلیسی دادزد: هییی شمادارین چه غلطی میکنین خوودایا من از دست این چیکارکنم رفتم دستشو گرفتمو گفتم:بیابریم شرمیشن که یکیشون دادزد:به توچه بروپی کارت وبرگشت دوباره طرفه اون مرده رستا:به من میگی به توچه وایسا تا نشونت بدم+میخوای چیکارکنی بیابریم ایناشوخی ندارنارستا:وایساوببین سریع یه سنگ تقریباکوچیک برداشتوقبل ازاینکه بتونم دستشو بگیرم پرتش کردطرفه اونا که خوردتوسره همون مرده رستا:خوردی حالا هستشو تف کن مرده برگشت طرفمونودادزد:بگیرینشون سریع دسشو گرفتموباتمام سرعتم دویدمودنبال خدم میکشیدمش همینجوتو کوچه هامیدویدیمو اونام دنبالمون بودن که بلاخره رسیدیم به خیابون اصلی خداروشکرهمینجورفرار میکردیم که رسیدیم به یه شهربازی سریع رفتیم داخلشویه گوشه وایسادیم نفس نفس میزدیم بریده بریده گفتم:من..به..تو..چی بگم اخه...دختره..دیونه رستا:اخه..خب..داشتن بدبختو..میکشتن +اگه..مارم..بگیرن میکشنمون رستا:گممون کردن ولی خدایی نشونه گیریو حال کردی زارت خوردپس کلشوزدزیرخنده نفسامون بهترشده بود+بخداتو دیونه ای خدایی رفتن سره قرارباهات همش دردسره دفعه اول که افتادیم تو رودخونه این بارم که گنگسترای نیویورک انداختی دنبالمون خداسومیو به خیر کنه منم ترکیدم ازخنده واقعابااین دختره ادم میمونه چیکارکنه رستا:خوبه که اززندگی کسالت بار نجاتت میدم اونو بیخیال اصلاجونگکوک میای بریم سواراینابشیم یه نگاکردم +کشتیه پرندرومیگی سرشوبه معنی اره تکون دادبعدشم بریم سقوط ازادمیای+اوک بیابریم دستشوگرفتمورفیم بلیطاروگرفتیمومیخواستیم سواربشیم که یکی گفت:به به ببین کیا اینجان برگشتم دیدم ته تهورونیاشین+شمااینجاچیکار میکنین ته:همون کاری که شما میکنین باهم چهارتایی رفتیموسوارشدیم رستاشیم جلودهنشو نتونست بگیره وبراشون تعریف کردچیشده همچیم باابوتاب تعریف میکردنمیتونستی نخندی اونشب برامون به یادموندنی ترین شب بود کلی خش گذشت بهمون................................سایه
_قربان مثله اینکه امدن نیویورک ولی هنوز دلیلیشو نمیدونیم تا جاییم که فهمیدم کنسرتی ندارن که بخوان برای اون امده باشن واینکه..رونیام بااوناس+پس به من رکب میزنی نشونت میدم برو تعظیم کوتاهی کردورفت بیرون احمقایه مشت ببوگلابی دورخودم جم کردم ولی این خنگ بودنشون یه جورایی هم خوبع هم بدتوی زندگیم انقدزخم خوردم که دیگه کسی نتونه دورم بزنه یانقشه هاموخراب کنه اگع کسی اینکارو بکنه
۳.۳k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.