کیمیاگر p11
کیمیاگر p11
تهیونگ: بدو باید بریم.
کوک: ولی تو که نمیدونی کجا رفتن.
تهیونگ: وایییی...اگر اتفاقی براشون بیوفته چی؟
درییینگ دریییینگ.
تهیونگ: الو؟
چونهی: واقعا که خیلی اسکلی تهیونگ...آخه چطوری دلت میاد همسر و بچه هاتو و ول کنی؟
تهیونگ: کثافت فلان فلان شده...اگر دستم بهت نرسه...خفت میکنم.
چونهی: هرکاری که دلت میخواد بکن...به پهلوم.
تهیونگ: الو؟...الوووووو؟
چونهی: .....
تهیونگ: فلان شده قطع کرد.
کوک: کی بود!
تهیونگ: چونهی...جیمین پیش اونه.
کوک: میدونی مقرگاهش کجاست؟
تهیونگ: نه...نمیدونم.
کوک: فهمیدم...میتونیم شمارش و هک کنیم ببین کجاس!
تهیونگ: حدودا چقدر طول میکشه!
کوک: دو روز!
تهیونگ: دوروزززز؟
کوک: هویییی...آره خو...یه روز که طول میکشه یه هکر پیدا کنی بعد به اینترنت وصل شو برو آیدی بزن شماره و بزن و ببین کجاس و مامور پیدا کن میشه دوروز.
تهیونگ: دقیقا...ولی من یه هکر میشناسم.
کوک: کی باشن؟
تهیونگ: اووومم..بابا
کوک: شوخی میکنی؟
تهیونگ: نه کاملا جدیم.
کوک: بابا آخه؟ الان بابا از دستت ناراحته بیای این قضیه ازدواج و بچه رو هم بگی بیشتر داه میکنه ها.
درییینگ درییینگ (تلفن کوک)
کوک: الو؟
جیهوپ: سلام...چرا هرچی در میزنم در و باز نمیکنین؟
کوک: تو کی رسیدی؟
جیهوپ: تو نه ما!
کوک: ما؟
جیهوپ: دوستای جیمینم اومدن. جین و نامجون.
کوک: آها...فقط...فقط.. ما بیمارستانیم.
جیهوپ: بیمارستان؟
کوک: اوهوم...جیمین اصلا حالش خوب نبود آووردیمش بیمارستان ولی....ولی...ولی الان گروگان گرفتنش.
جیهوپ: چی؟ گروگان گرفتنش؟ کی؟ چطور؟
کوک: خودش نه.. باباشم گرفتن.
جیهوپ: ای وای...من میتونم کمکتون کنم؟
کوک: صد البته...میتونی یه هکر پیدا کنی؟
جیهوپ: اتفاقا نامجون یه هکره...شماره رو زود بفرست.
کوک: واقعا؟..ممنون...باشه الان میفرستم.(قطع کرد)
تهیونگ: چی شد که داری بال در میاری؟
کوک: دیگه لازم نیست بری پیش بابا...دوست جیمین هکره...الان شماره ی چونهی رو که بهت زنگ زد و بده بفرستم برای جیهوپ
تهیونگ: همه چی و بهش گفتی؟
کوک: خو...خوب...آره دیگه!...بده شماره رو.
تهیونگ: بهت چی گفتم کوک؟ چقدر تو آخه ابلهی..خودم برای هوسوک میفرستم!
کوک: میشه بپرسم چرا هی میگی هوسوک هوسوک؟
تهیونگ: هوسوک لقبشه ابله نخود.
کوک: اینم شانس منه..اون هم مافیاس هم اله ماه...اون وقت من از نظر داداشم نخودم.
تهیونگ: ببند یه دقیقه.
کوک: تههههه...جیمین و گرفتن چقدر تو میتونی خونسرد باشی؟...اون دوتا بچه توی شکمش داره...بفهم...چونهی اصلا اصلا رحم نمیکنه اگر بلایی سر جیمین بیاد..
تهیونگ: یادت باشه هیچکس حق نداره که با جیمین من همچین کاری کنه...تا من زندم هیچکس حق نداره که به بچه هام و جیمین زور بگه...
کوک: 👏🏻 خیلی تاثیر گذار بود جناب کیم تهیونگ..اجازه میدین این و بنویسم؟
تهیونگ: واقعا خیلی اسکلی.
.....
تهیونگ: بدو باید بریم.
کوک: ولی تو که نمیدونی کجا رفتن.
تهیونگ: وایییی...اگر اتفاقی براشون بیوفته چی؟
درییینگ دریییینگ.
تهیونگ: الو؟
چونهی: واقعا که خیلی اسکلی تهیونگ...آخه چطوری دلت میاد همسر و بچه هاتو و ول کنی؟
تهیونگ: کثافت فلان فلان شده...اگر دستم بهت نرسه...خفت میکنم.
چونهی: هرکاری که دلت میخواد بکن...به پهلوم.
تهیونگ: الو؟...الوووووو؟
چونهی: .....
تهیونگ: فلان شده قطع کرد.
کوک: کی بود!
تهیونگ: چونهی...جیمین پیش اونه.
کوک: میدونی مقرگاهش کجاست؟
تهیونگ: نه...نمیدونم.
کوک: فهمیدم...میتونیم شمارش و هک کنیم ببین کجاس!
تهیونگ: حدودا چقدر طول میکشه!
کوک: دو روز!
تهیونگ: دوروزززز؟
کوک: هویییی...آره خو...یه روز که طول میکشه یه هکر پیدا کنی بعد به اینترنت وصل شو برو آیدی بزن شماره و بزن و ببین کجاس و مامور پیدا کن میشه دوروز.
تهیونگ: دقیقا...ولی من یه هکر میشناسم.
کوک: کی باشن؟
تهیونگ: اووومم..بابا
کوک: شوخی میکنی؟
تهیونگ: نه کاملا جدیم.
کوک: بابا آخه؟ الان بابا از دستت ناراحته بیای این قضیه ازدواج و بچه رو هم بگی بیشتر داه میکنه ها.
درییینگ درییینگ (تلفن کوک)
کوک: الو؟
جیهوپ: سلام...چرا هرچی در میزنم در و باز نمیکنین؟
کوک: تو کی رسیدی؟
جیهوپ: تو نه ما!
کوک: ما؟
جیهوپ: دوستای جیمینم اومدن. جین و نامجون.
کوک: آها...فقط...فقط.. ما بیمارستانیم.
جیهوپ: بیمارستان؟
کوک: اوهوم...جیمین اصلا حالش خوب نبود آووردیمش بیمارستان ولی....ولی...ولی الان گروگان گرفتنش.
جیهوپ: چی؟ گروگان گرفتنش؟ کی؟ چطور؟
کوک: خودش نه.. باباشم گرفتن.
جیهوپ: ای وای...من میتونم کمکتون کنم؟
کوک: صد البته...میتونی یه هکر پیدا کنی؟
جیهوپ: اتفاقا نامجون یه هکره...شماره رو زود بفرست.
کوک: واقعا؟..ممنون...باشه الان میفرستم.(قطع کرد)
تهیونگ: چی شد که داری بال در میاری؟
کوک: دیگه لازم نیست بری پیش بابا...دوست جیمین هکره...الان شماره ی چونهی رو که بهت زنگ زد و بده بفرستم برای جیهوپ
تهیونگ: همه چی و بهش گفتی؟
کوک: خو...خوب...آره دیگه!...بده شماره رو.
تهیونگ: بهت چی گفتم کوک؟ چقدر تو آخه ابلهی..خودم برای هوسوک میفرستم!
کوک: میشه بپرسم چرا هی میگی هوسوک هوسوک؟
تهیونگ: هوسوک لقبشه ابله نخود.
کوک: اینم شانس منه..اون هم مافیاس هم اله ماه...اون وقت من از نظر داداشم نخودم.
تهیونگ: ببند یه دقیقه.
کوک: تههههه...جیمین و گرفتن چقدر تو میتونی خونسرد باشی؟...اون دوتا بچه توی شکمش داره...بفهم...چونهی اصلا اصلا رحم نمیکنه اگر بلایی سر جیمین بیاد..
تهیونگ: یادت باشه هیچکس حق نداره که با جیمین من همچین کاری کنه...تا من زندم هیچکس حق نداره که به بچه هام و جیمین زور بگه...
کوک: 👏🏻 خیلی تاثیر گذار بود جناب کیم تهیونگ..اجازه میدین این و بنویسم؟
تهیونگ: واقعا خیلی اسکلی.
.....
۵.۲k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.