پارت 25
#پارت_25
ترسیده رفتم بالای سرش ...
- آ..آرشام خوبی؟ چت شد یهو ؟ آرشام !
اروم لب زد
+ اره خوبم چیزیم نیست فقط یکم سرم گیج رفت ..
کمکش کردم بلند بشه ، سرشو روی پاهام گذاشتم ...
- باید بر گردیم خونه ..
+ چرا ؟
- هم اوضاع شرکت هم به خاطر حالت!
+ هنوز دو روز از سفرمون مونده ، وقتی تموم شد برمیگردم ..
- اما اخع ..
+ عع اما و اخه نداریم که
بلند شدو نشست .. دستی رو سرم کشیدو بعدش دماغمو فشار داد ..
- اخخ
+ * خنده * خب پاشو بریم توی کلبه که گشنم شده باید یه چی بدی بخورما بدو بینم ...
ترسیده رفتم بالای سرش ...
- آ..آرشام خوبی؟ چت شد یهو ؟ آرشام !
اروم لب زد
+ اره خوبم چیزیم نیست فقط یکم سرم گیج رفت ..
کمکش کردم بلند بشه ، سرشو روی پاهام گذاشتم ...
- باید بر گردیم خونه ..
+ چرا ؟
- هم اوضاع شرکت هم به خاطر حالت!
+ هنوز دو روز از سفرمون مونده ، وقتی تموم شد برمیگردم ..
- اما اخع ..
+ عع اما و اخه نداریم که
بلند شدو نشست .. دستی رو سرم کشیدو بعدش دماغمو فشار داد ..
- اخخ
+ * خنده * خب پاشو بریم توی کلبه که گشنم شده باید یه چی بدی بخورما بدو بینم ...
۳.۱k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.