پارت

#پارت_24



- بابا بخدا تقصیر خودت بود گذاشته بودیش اینجا رفته بودی ، منم فوضولیم گل کرد خب!



+ باز توی چی فوضولی کردی ؟


- یه جور میگی باز انگار چن بار فوضولی کردم... * ناراحت *


+ چن بار ؟ بگم چن بار ؟ یه بار که خانوم خانوما تو مدارک واس شرکت فدضولی کردی، چن ماه پیشم که توی وسایل من فوصولی کرده بودی گند زدی به سوپرایز تولدت اون سریم که ....



- عووووو، خب بسه بابا اه


+ حالا اشکال نداره این سری توی چی فوضولی کردی *خنده*


- دفترت !


+ چی کار کردی تو دختر ، مگ نگفتم بهت دس به اوت دفتر نزن اخه ...* اعصبانی *


- غلط کردم بخدا ...** فرار **


شروع به فرار کردم ، شبیه جت میدویدم ول سرعتش خیلی زیاد بود ، کم مونده بود بهم برسه که جاخالی دادمو جهت دویدنمو عوض ... حرص میخورد !


+ الله و اکبر وایسا حسابتو برسم وایساااا


نفس کن اورده بودم همین اومدم نفس بکشم خودشو بهم رسوندو دستامو از پشت گرفتو ، سرشو اورد نزدیک گوشم ، اروم و خاص گف ..

+، از دست من فرار میکنی بیب * اروم *


- ببهشید !

یهو شروع به قلقلک دادنم کرد ، که باز فرار کردم ، دوباره افتاد دنبالم اما یکم که دوید یهو روی زمین افتاد ...
دیدگاه ها (۲۳)

#پارت_25ترسیده رفتم بالای سرش ...- آ..آرشام خوبی؟ چت شد یهو ...

#پارت_26 غذا رو باهم خوردیم که گف میخواد بخوابه رفتو روی چمن...

#پارت_23توی بغلش گرفتمو ، سرشو گذاشتم روی تنم ، دستمو نوازش ...

#پارت_22 اونطور که امیر گفته بود ، پسری که عکسا رو واسم فرست...

وانشات تهیون••••این اواخر استرس شدیدی داشتی و وقتی هم که به ...

اگه بهشون سیلی بزنی✨دازای☆یه خودکشی نا موفق دیگه داشت .از دس...

شوهر دو روزه. پارت۶۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط