فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت پنجاه و هفت
- دروغ گو
∆ باشه من دروغگو ام
من یه دروغگوی کثیفم
ولی این چی میگه؟
تهیونگ رفت سمت تلویزیون داخل اتاق و روشنش کرد
دونه دونه کانال ها رو عوض میکرد تا اینکه به کانال مورد نظرش رسید
خبر فوری
جئون جونگ کوک یکی از ثروتمند ترین افراد دنیا و همچنین یکی از معروف ترین مافیا در کل دنیا..........
امشب ساعت ۸ شب در عمارتش در ایتالیا در حالی که با اثابت گلوله جونش رو از دست داده بود پیدا شد
گفته میشه که اخرین افرادی که با او ملاقات داشته اند .............
تک تک حرف های مجری داخل مغز دختر اکو میشد
سخت بود
درک کلمات براش سخت بود
پاهای ضعیفی که داشت کم کم شروع به لرزش کرد و بعد هم روی زمین افتاد
با ترس به صفحه ی تلویزیون خیره شد
میدید
لبخند کثیف تهیونگ رو در انعکاس تلویزیون میدید
اما ایا کاری از دستش بر میومد؟
ایا میتونست چیزی بگه؟
حالا که از جونگ کوک حامله بود باید خبر مرگش رو بهش بدن؟
این بود عاشقی که تهیونگ ازش صحبت میکرد؟
به دست اوردن معشوقش اونم با نابود کردنش؟
اشک های دخترک شروع به ریختن کرد
تک تک پرستار ها و دکترا به داخل اتاق هجوم اوردن
دختر یک صدا گریه میکرد طوری که حتی نفس کشیدن هم یادش رفته بود
به سختی از جاش بلند شد و به سمت مرد رو به روش رفت
پرستار ها می خواستن مانع دخترک بشن اما با دیدن حال روحی ش به کل بیخیال شدن
با گریه به سمت تهیونگ رفت و با مشت های ضعیفش شروع به مشت زدن کرد
تهیونگ شاید تونسته بود دخترک رو به دست بیاره ولی با این کار به کل از چشم دختر افتاد
اروم دستای کوچیک دخترک رو توی دستاش گرفت و به اغوشش کشید
در همین حین دخترک دوباره از هوش رفت
اینبار به خاطر دردی که توی قلبش بود
بخاطر معشوقش که دیگه پیشش نبود
با وجود اینکه بیهوش بود اما بازم قلبش درد میکرد
با وجود اینکه اصلا هوشیاری نداشت بازم جای خالیه شخصی رو حس میکرد
چطور این اتفاق افتاد
چطور جئون جونگ کوک توی یه شب کشته شد
میدونست
میدونست باعث و بانی این کار کیه
اما توان مقابله با اون رو نداشت
(دوستان نمی خوام فیک اسپویل بشه ولی بدونید که فیک پایان خوشی داره♥️ )
پارت پنجاه و هفت
- دروغ گو
∆ باشه من دروغگو ام
من یه دروغگوی کثیفم
ولی این چی میگه؟
تهیونگ رفت سمت تلویزیون داخل اتاق و روشنش کرد
دونه دونه کانال ها رو عوض میکرد تا اینکه به کانال مورد نظرش رسید
خبر فوری
جئون جونگ کوک یکی از ثروتمند ترین افراد دنیا و همچنین یکی از معروف ترین مافیا در کل دنیا..........
امشب ساعت ۸ شب در عمارتش در ایتالیا در حالی که با اثابت گلوله جونش رو از دست داده بود پیدا شد
گفته میشه که اخرین افرادی که با او ملاقات داشته اند .............
تک تک حرف های مجری داخل مغز دختر اکو میشد
سخت بود
درک کلمات براش سخت بود
پاهای ضعیفی که داشت کم کم شروع به لرزش کرد و بعد هم روی زمین افتاد
با ترس به صفحه ی تلویزیون خیره شد
میدید
لبخند کثیف تهیونگ رو در انعکاس تلویزیون میدید
اما ایا کاری از دستش بر میومد؟
ایا میتونست چیزی بگه؟
حالا که از جونگ کوک حامله بود باید خبر مرگش رو بهش بدن؟
این بود عاشقی که تهیونگ ازش صحبت میکرد؟
به دست اوردن معشوقش اونم با نابود کردنش؟
اشک های دخترک شروع به ریختن کرد
تک تک پرستار ها و دکترا به داخل اتاق هجوم اوردن
دختر یک صدا گریه میکرد طوری که حتی نفس کشیدن هم یادش رفته بود
به سختی از جاش بلند شد و به سمت مرد رو به روش رفت
پرستار ها می خواستن مانع دخترک بشن اما با دیدن حال روحی ش به کل بیخیال شدن
با گریه به سمت تهیونگ رفت و با مشت های ضعیفش شروع به مشت زدن کرد
تهیونگ شاید تونسته بود دخترک رو به دست بیاره ولی با این کار به کل از چشم دختر افتاد
اروم دستای کوچیک دخترک رو توی دستاش گرفت و به اغوشش کشید
در همین حین دخترک دوباره از هوش رفت
اینبار به خاطر دردی که توی قلبش بود
بخاطر معشوقش که دیگه پیشش نبود
با وجود اینکه بیهوش بود اما بازم قلبش درد میکرد
با وجود اینکه اصلا هوشیاری نداشت بازم جای خالیه شخصی رو حس میکرد
چطور این اتفاق افتاد
چطور جئون جونگ کوک توی یه شب کشته شد
میدونست
میدونست باعث و بانی این کار کیه
اما توان مقابله با اون رو نداشت
(دوستان نمی خوام فیک اسپویل بشه ولی بدونید که فیک پایان خوشی داره♥️ )
۹.۶k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.