֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_204🎀•
دلبر كوچولو
-شرط من اینه اگه بقیع عمرت میخای تو اسایش باشی خودت اکی کن با شرطام
لبخند شیطانی زدم
مگه برگه میزاره جلوم منم میگم قبوله ولی به کار خودم ادامه میدم
لبخند معصومی زدم
-چشم هر چی تو بگی
مشکوک نگاهی به چشمام انداخت
-افرین این شد
-خب دیگه چی میخای
-هیچی همینا فقط
-خب حله پس بریم عقد...م کن
-ترشیدگی نجات پیدا کردی؟
-یس یس یس یس
-پرستار میاد برات خواب اور میزنه تو
این زمان منم میرم بیرون یکم
-باشه
و سرم روی بالشت گذاشتم
چشمام بستم به ثانیه ای نکشیده چشمام روی هم رفت
ارسلان
نگاهی به ساعتم کردم
دو ساعتی بود که خوابیده بود
دختره تنبل
#PART_204🎀•
دلبر كوچولو
-شرط من اینه اگه بقیع عمرت میخای تو اسایش باشی خودت اکی کن با شرطام
لبخند شیطانی زدم
مگه برگه میزاره جلوم منم میگم قبوله ولی به کار خودم ادامه میدم
لبخند معصومی زدم
-چشم هر چی تو بگی
مشکوک نگاهی به چشمام انداخت
-افرین این شد
-خب دیگه چی میخای
-هیچی همینا فقط
-خب حله پس بریم عقد...م کن
-ترشیدگی نجات پیدا کردی؟
-یس یس یس یس
-پرستار میاد برات خواب اور میزنه تو
این زمان منم میرم بیرون یکم
-باشه
و سرم روی بالشت گذاشتم
چشمام بستم به ثانیه ای نکشیده چشمام روی هم رفت
ارسلان
نگاهی به ساعتم کردم
دو ساعتی بود که خوابیده بود
دختره تنبل
۳.۳k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.