اسم رمان: وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و مید
اسم رمان: وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی و...
پارت:35
جونگ کوک: اصلا عوض نشدی(خنده)
جنی: یعنی انقدر بد نقش بازی کردم؟؟
جونگ کوک:نه اگه یکی دیگه جای من بود حتما باورش میشد (خنده)
جنی:اسکلی انقدر خوب بازی کردم جیمین که هیچ شما هم باورتون شده بود من یه دختر بدبختم
جونگ کوک: بلاخره یه خواهر بازیگر که بیشتر ندارم
جنی: و البته مافیا
جونگ کوک: میگم با بچه هات میخوای چیکار کنی
جنی: معلومه پیش خودم میمونن
جونگ کوک: به دادگاه درخواست طلاق دادم
جنی: ممنون اگه تو نبودی من چیکار میکردم
جونگ کوک: گریه میکردی
جنی: جئون جونگ کوک (داد)
جونگ کوک: ساکت بچه ها بیدار میشن
جنی: خب کو...
بادیگارد: خانوم پستچی اومده
جنی: الان میام
از پستچی برگه هارو گرفتم رفتم پیش کوک
جونگ کوک: این برگه ها چیه
جنی: کوک میدونی اینا برگه های جواب ازمایشه
جونگ کوک: ازمایش چی
جنی: یه ازمایش زنونه به مردا ربطی نداره
جونگ کوک: اصلا نگو به من چه
(2 روز بعد)
امروز روز دادگاهه هوا گرمه لباس خنکی پوشیدم کیفم رو برداشتم برای اینکه جیمین شک نکنه با تاکسی رفتم وقتی پیاده شدم رفتم داخل دادگاه با
دیدن جیمینی که چشماش کاسه ی خونه کمی نگران شدم اما زیاد اهمیت ندادم
قاضی: خب دلیل جدایی تون چیه؟
جنی: خانم قاضی ایشون به من خیانت کرده و گفته منو دوست نداره
قاضی:اقای پارک درست میگن
جیمین: بله
قاضی:بچه هم دارید یا نه؟
جنی:بله داریم اونم دوقلو خانم قاضی من بچه هام رو دست این ادم خیانت کار نمیدم
قاضی: خانم پارک من نمیتونم حضانت هردو بچه رو به شما بدم باید یکی از بچه ها پیش مادر و یکی پیش پدر باشه
جنی:یک فامیلی من جئونه دو شما به این میگید پدر هه
قاضی: خودتون باید انتخاب کنید
جنی:ببخشید شما خودتون هم یه زنید من 9 ماه بچه رو نگه دارم دردشو من بکشم که اخر این بچه رو برداره
قاضی: خانم جئون خواهش میکنم اروم باشید
جنی: باشه من پسرم رو میدم بهش
قاضی: خب بیاید اینجا رو امضا کنید
دوتا مون امضا زدیم
قاضی: از حالا به بعد شما هیچ نسبتی باهم ندارید
#he_so
پارت:35
جونگ کوک: اصلا عوض نشدی(خنده)
جنی: یعنی انقدر بد نقش بازی کردم؟؟
جونگ کوک:نه اگه یکی دیگه جای من بود حتما باورش میشد (خنده)
جنی:اسکلی انقدر خوب بازی کردم جیمین که هیچ شما هم باورتون شده بود من یه دختر بدبختم
جونگ کوک: بلاخره یه خواهر بازیگر که بیشتر ندارم
جنی: و البته مافیا
جونگ کوک: میگم با بچه هات میخوای چیکار کنی
جنی: معلومه پیش خودم میمونن
جونگ کوک: به دادگاه درخواست طلاق دادم
جنی: ممنون اگه تو نبودی من چیکار میکردم
جونگ کوک: گریه میکردی
جنی: جئون جونگ کوک (داد)
جونگ کوک: ساکت بچه ها بیدار میشن
جنی: خب کو...
بادیگارد: خانوم پستچی اومده
جنی: الان میام
از پستچی برگه هارو گرفتم رفتم پیش کوک
جونگ کوک: این برگه ها چیه
جنی: کوک میدونی اینا برگه های جواب ازمایشه
جونگ کوک: ازمایش چی
جنی: یه ازمایش زنونه به مردا ربطی نداره
جونگ کوک: اصلا نگو به من چه
(2 روز بعد)
امروز روز دادگاهه هوا گرمه لباس خنکی پوشیدم کیفم رو برداشتم برای اینکه جیمین شک نکنه با تاکسی رفتم وقتی پیاده شدم رفتم داخل دادگاه با
دیدن جیمینی که چشماش کاسه ی خونه کمی نگران شدم اما زیاد اهمیت ندادم
قاضی: خب دلیل جدایی تون چیه؟
جنی: خانم قاضی ایشون به من خیانت کرده و گفته منو دوست نداره
قاضی:اقای پارک درست میگن
جیمین: بله
قاضی:بچه هم دارید یا نه؟
جنی:بله داریم اونم دوقلو خانم قاضی من بچه هام رو دست این ادم خیانت کار نمیدم
قاضی: خانم پارک من نمیتونم حضانت هردو بچه رو به شما بدم باید یکی از بچه ها پیش مادر و یکی پیش پدر باشه
جنی:یک فامیلی من جئونه دو شما به این میگید پدر هه
قاضی: خودتون باید انتخاب کنید
جنی:ببخشید شما خودتون هم یه زنید من 9 ماه بچه رو نگه دارم دردشو من بکشم که اخر این بچه رو برداره
قاضی: خانم جئون خواهش میکنم اروم باشید
جنی: باشه من پسرم رو میدم بهش
قاضی: خب بیاید اینجا رو امضا کنید
دوتا مون امضا زدیم
قاضی: از حالا به بعد شما هیچ نسبتی باهم ندارید
#he_so
۲۳.۱k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.