مژده بده مژده بده یار پسندید مرا

.

مژده بده ، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا


#هوشنگ_ابتهاج

‎‎‌
═══‌‌‌‌💞🎧📖💞═══
دیدگاه ها (۲)

نخست دیر زمانی در او نگریستمچندان که چون نظر از وی باز گرفتم...

🪩 #شعر 🪩من به عشقِ نرگسی از پا به سر دیوانه ام مستم و در بند...

می نویسم از تو ای زیبای من می سرایم از تو ای رویای منای نگاه...

باید از تلخے انگور گذشت تا بہ یڪ مستے جانانہ رسید‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط