از همون روز اول

از همون روز اول💜:-)
پارت ۱۷

#نیکا

اهههه چقدر این دوتا پشمک‌دیرکردن
زنگ زدم دیا

جواب نداد/:

دوباره زنک زدم/:

جواب نداد/:

دیگه داشتم‌عصبانی میشدممممم/:

زنگ‌زدم پانیذ

جواب نداد/:

دوباره زنگ زدم:/

جواب داد:-\ 💜

نیکا: سلام پرنسس مشکی من./

پانیذ: علیک سلام:-\

نیکا: چخبر/:

پانیذ: سلامتی رهبر:-\

نیکا: پانییییییییی

پانیذ: باش بابا دیگه‌نمیگم:-\

نیکا: افرین چون میدونی من عصبانی بشم چیکار میکنم/:

پانیذ: بل بل/:

نیکا: کی میاین؟؟؟

پانیذ: همین الان

نیکا: منتظرم:-[
دیدگاه ها (۲)

از همون روز اول💜:-) پارت ۱۸#پانیذدیانا تو شک بود هرچی صداش م...

‌ ‌‌‌                 🅻🅞🆅🅴 🅸🆂 ᴛʜᴇ sᴡ...

از همون‌روز اول💜پارت ۱۶#ممدبا متین رفتیم خونه‌منو متین رفیق ...

...🙂...از همون روز اول...🙂...پارت ۱۵#دیاناهنگ‌ کرده بودم ارس...

پسر کوچولوی من

#بد_بوی#پارت_۲۶#الینا تازه گوشی رو از رو جیمسون قطع کردم که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط